
حسین قافله ات نیّتِ سفر دارد
تو می روی و خدا از دلت خبر دارد
برای بدرقه اُمّ البنین هم آمده است
به جای مادرتان دست بر کمر دارد
مسیرتان زیاد است و دخترت کوچک
برای دختر تو این سفر خطر دارد
برای قاسم از اینجا زره ببر آقا
برای پیکر او سنگ ها شرر دارد
میان قافله ات جا که هست ، با زینب
بگو که چادر و معجر اضافه بر دارد
بیا حسین عوض کن تو ساربانت را
گمان کنم که به انگشترت نظر دارد
بیا برای خودت هم کفن بخر آقا
ثواب دارد عزیزم ، کجا ضرر دارد ؟

