آنچه می خوانید روایتی است از سلوک عاشقانه سردار بی سر،
فرمانده گردان مسلم بن عقیل، لشکرخط شکن و خط نگهدار 25 کربلا،
شهید ذبیح الله عالی کردکلایی
(از روستای کردکلا بخش جویبار استان مازندران)
راوی: محمد علی بیاتی از همرزمان شهید
شهید توسط بی سیم در حال صحبت کردن با فرماندهی قرارگاه عقبه بود و انگار به او سفارش می کردند که مواظب خودت باش و ایشان می گفت من و شهادت!
برگرفته از وب لاگ مهربانیها
حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار...ناگهان ترکش خمپاره، حنجره ی مبارکش را پاره کرد و سرش را از بدن جدا نمود و شهید این زمان بر روی بال های فرشتگان سوار شد و به آسمان ها پر کشید.
چند دقیقه ای از شهادت ایشان نگذشته و ما همه اندوهگین و ناراحت که یکباره صدای شهید بزرگوار حاج حسین بصیر را شنیدم که می گفت گوشی را بدهید به عالی . بی سیم چی گفت ذبیح الله به نزد پیامبر (ص) سفر کرد.