شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

گل وخار


غنچه از خواب پرید ،
 و گلی تازه به دنیا آمد

خار خندید و به گل گفت :
سلام و جوابی نشنید


خار رنجید ولی هیچ نگفت
ساعتی چند گذشت ،
 گل چه زیبا شده بود


دست بی رحمی آمد نزدیک
... گل سراسیمه ز وحشت افسرد

لیک آن خار در آن دست خزید
و گل از مرگ رهید

صبح فردا که رسید
خار با شبنمی
از خواب پرید


گل صمیمانه به او گفت : سلام