شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

قول


روی دستش "پسرش" رفت ولی "قولش نه"
نیزه ها تا "جگرش" رفت ولی "قولش نه"


این چه خورشید غریبی است که با حال نزار

پای "نعش قمرش" رفت ولی "قولش نه"


شیر مردی که در آن واقعه "هفتاد و دو" بار

دست غم بر "کمرش" رفت ولی "قولش نه"


هر کجا می نگری "نام حسین است و حسین"

ای دمش گرم "سرش" رفت ولی "قولش نه"

جبهه


پدر صورت پسر را بوسید
گفت:
تا کی میخوای بری جبهه؟؟
پسر خندید و
گفت:
قول میدم این دفعه آخرم باشه بابا!
پدر:قول دادی ها...!
و پسر، سر قولش "جان" داد...