شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

بابا دخترت عروس شده

یکی ﺍﺯﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﻔﺤﺺ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ می ﮔﻔﺖ:ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺩﺭﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﺷﻬﯿﺪ
ﺧﺒﺮﺑﺪﯾﻢ ﮐﻪﺑﯿﺎﯾﺪ ﺍﺳﺘﺨﻮﻧـﻬﺎﯼ ﺷﻬﯿﺪﺗﻮﻥ ﻣﻌﺮﺍﺝ ﺷﻬﺪﺍﺳﺖ،ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ
 ﺗﺤﻮﯾﻞﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ،ﻣﯽﮔﻔﺖ:ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺩﺭﺯﺩﯾﻢ ،ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺍﻭﻣﺪﺩﺭﺭﻭﺑﺎﺯﮐﺮﺩ.
ﮔﻔﺘﻢ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺍﯾﻦ ﺷﺨﺺ ﭼﻪ ﻧﺴﺒﺘﯽ ﺩﺍﺭﯼ؟ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺑﺎﻣﻪ.ﭼﯽ ﺷﺪﻩ؟
ﮔﻔﺘﻢ:ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺷﻮ ﭘﯿﺪﺍﮐﺮﺩﻥ،ﻣیﺧﻮﺍﻥﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻇﻬﺮﺑﯿﺎﺭﻥ .ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮﻩﮔﺮﯾﻪﮐﺮﺩ،ﮔﻔﺖﯾﻪﺧﻮﺍﻫﺶ ﺩﺍﺭﻡ،ﺭﺩﻧﮑﻨﯿﺪﮔﻔﺖ:ﺣﺎﻻﮐﻪ ﺑﻌﺪﺍﯾﻦ
 ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﻇﻬﺮﻧﯿﺎﺭﯾﺪﺵﺷﺐ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﻭﺑﯿﺎﺭﯾﺪ.ﺷﺐ ﺷﺪ،ﻫﻤﻮﻥ
ﺭﻭﺯ ﻣﺪﻧﻈﺮﺗﺎﺑﻮﺕ ﺭﻭﺑﺎﺍﺳﺘﺨﻮﻥﻫﺎ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺑﺒﺮﯾﻢﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺁﺩﺭﺱ،
 ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﮐﻮﭼﻪ ﺭﻭ ﭼﺮﺍﻍﺯﺩﻥ ،ﺭﯾﺴﻪﮐﺸﯿﺪﻥ، ﺷﻠﻮﻏﻪ،
ﻣﯿﺎﻥ ﻣﯽ ﺭﻥ، ﮔﻔﺘﯿﻢ ﭼﻪﺧﺒﺮﻩ؟ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺟﻠﻮﮔﻔﺘﯿﻢ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﻪ ﺧﺒﺮﻩ؟
ﮔﻔﺘﻦ:ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾــﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﺳﺖ!ﻣیگه ﺗﺎﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ،
ﺩﯾﺪﯾﻢ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﺩﻭﯾﺪ ﺗـﻮﮐﻮﭼﻪ ، ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﻧﺒﺮﯾـﺪ،
ﻣﻦ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺳﺮﺳﻔﺮﻩ ﯼﻋﻘﺪﺑﯿﺎﺩ، ﻣﻦ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﮔﺮﻓﺘﻢ،
 ﻫﺮﮐﯽ ﺍﺯﺩﺭﻣﯿﺂﺩ ﻣیگه ﺑﺎﺑﺎﺕ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟ ﺑﺎﺑﺎﻡُ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ!
 ﺑﺎﺑﺎﺷﻮ ﺑﺮﺩﯾﻢ، ﭼﻬﺎﺭ ﺍﺳﺘﺨﻮﻥ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﮐﻨﺎﺭﺳﻔﺮﻩ ﻋﻘﺪ،
استخوان دست باباش و برداشت کشیدروی سرش گفت بابا
 دخترت عروس شده...

مادرشهید

غروب انتظارت به سر رسید مادر
حرف درگلویم بسیار است امابازهم...
این باربغض برصدایم پیروزمی شود.
فقط می تونم بگم شرمنده ایم..... .
شرمنده ی چشمانت مادرم
ببخش مرا اگر آرمان های زیبای فرزندت گم شده است... .
فردای قیامت شفاعتمون کنید...
ببخش مادر جان که در هیاهوی شهرم گم شدم
ببخش مادر حان که جگرگوشه ات را فرستادی
که من ادم شوم ونشدم.
ببخش مادر جان که جوانیش را برای من گذاشت
 ومن جوانی میکنم