شهید محمد امیرافضلی

 یک روز در خانه نشسته بودیم که امیر از در وارد شد.

مادرم از او پرسید:«امیرجان دیگر به جبهه نمی روی؟»

امیر گفت:«چرا مادر، تازه اول کار است» وقتی مادرم گفت:

«بس است دیگر» چند بار رفته ای دیگر نرو» امیر پاسخ داد:

«در آخرت وقتی از حضرت زهرا (س) پرسیدند که تو برای

اسلام چه دادی؟ در جواب می گوید: من حسینم را در راه

اسلام دادم، آن وقت اگر از تو بپرسند که تو چه در راه

اسلام داده ای، پیش حضرت فاطمه (س) روسیاه خواهی شد،

ولی اگر من به جبهه بروم و به اسلام خدمت کنم،

جوابی برای حضرت زهرا (س) خواهی داشت. 

 شهید محمدعلی امیرفاضل

منبع : سایت صبح

دل نوشته

راستی می گویند نباید ارزوی زیاد داشته باشی

من ارزویی دارم که خیلی بزرگ است ایا مرا نیز

نهی خواهند کرد

اخریکی از شهدا گفته بود برای دوستانتان

ارزوی شهادت کنید

خدایا بال میخواهم

شهید اوینی در نوشته های نورانیشان هست که

مکه برای شما فکه برای من همین پوتینهای پاره نیز مرا به اسمان میبرد

ولی من که شهید اوینی نیستم

من بال می خواهم با بهترین کفشهای امروزی هم نمی توانیم از جایمان تکان بخوریم

پس ای حضرت عشق مارا نیز دریاب که جا مانده ایم از بهترینها

جا مانده ایم از نزدیک ترینهایم

برای شادی روح خودمان صلوات بفرستیم

نثار روحمان صلوات

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم