شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

حاج احمدمتوسلیان

منطقه «اورامان» به دلیل وضعیت خاص جغرافیایى و ارتفاعات مختلف، اهمیت ویژه‏اى داشت.

یک سلسله از کوه‏هاى آن منطقه در اختیار عناصر ضد انقلاب بود. در جلسه ‏اى که با

حضور جمعى برادران رزمنده از جمله حاج احمد متوسلیان داشتیم، تصمیم گرفتیم

این ارتفاعات را پاک سازى کنیم. طرح عملیات ریخته و با موفقیت اجرا شد و روى

یکى از ارتفاعات منطقه مزبور پایگاهى ایجاد کردیم. یک روز متوجه شدیم یک نفر که بار

به دوش دارد و حامل یک گالن 20 لیترى است، به طرف پایگاه مى‏آید. نزدیک‏تر که آمد،

فهمیدیم حاج احمد متوسلیان است. او براى رزمندگان مستقر در پایگاه نفت و خرما آورد.

خواستیم بار را از او بگیریم که اجازه نداد. او گفت: من دارم وظیفه‏ ام را انجام مى‏دهم.

حاج احمد متوسلیان همیشه آخرین نفرى بود که غذا مى‏خورد. تا مطمئن نمى‏شد غذا به

همه رسیده، لب به آن نمى‏زد. همیشه در حال نماز، در وقت استراحت و غذا در

کنار برادران بود   حاج احمد متوسلیان

منبع : راوى: صالح بازرگان، ر. ک: روزهای سبز کردستان، ص 147

بیسم چی


ما تعدادی از برادران را در سنگری بر بالای
 تپه ی نوری ( از مناطق کردستان ) مستقر کرده
بودیم که در پی حمله ی ضد انقلاب به ناچار همه غیر
از بی سیم چی که برای گرفتن صدا می بایست بیرون
سنگر بماند، به داخل سنگر رفته بودند و از آن جا
 به سوی دشمن شلیک می کردند. ما پس از دفع حمله ی
ضد انقلاب، به محل استقرار این عزیزان رفتیم و
این عزیز بی سیم چی را دیدیم که از شدت سرما در
 حالی که گوشی بی سیم به گوشش چسبیده بود در
 حال نشسته یخ زده بود و بلورهای یخ از مژه هایش
 آویزان شده بود. حالت عجیبی بود. خیلی متأثر کننده بود.
 شما را به حرمت و تعهد قلمتان بنویسید. از شهادت،
مظلومیت این بچه ها، فیلم بسازید تا نسل سوم فکر
نکنند این موقعیت رایگان به دست آمده است.
راوی: از خاطرات سردار عسگری

●●●▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬●●●
اللًّهُـ‗_‗ـمَ صَّـ‗_‗ـلِ عَـ‗_‗ـلَى مُحَمَّـ‗_‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗_‗ـَد و عَجِّـ‗_‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗_‗ـم ●●●▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬●●●