شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

خاطره شهدا

نایت اسکیننایت اسکین

یک روز هنگام توزیع غذا، دشمن آتش زیادی

بر سر ما می ریخت، تا جایی که بعضی از بچه ها گفتند:

«در این آتش، چه طور غذا را به خط ببریم؟»

محمد بلند شد و در آن شدت آتش، غذاها را با موتور

به چادرهای جلو رساند. وقتی برمی گشت، غذایی برای خودش

باقی نمانده بود. محمد بعد از خوردن تکه نانی،

از بچه ها خداحافظی کرد و گفت:

«بچه ها! من دیگر فردا میان شما نیستم، مرا حلال کنید».

سپس دست و پای خود را حنا بست، ساعت 4 صبح بلند شد

و نماز خواند و به دیدبانی رفت و لحظه ای بعد

به شهادت نایل شد. 

  شهید محمد امین پور

منبع : سایت صبح