شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

« اَلَم یَعلَم بِاَن الله یَری »‌


راننده سریع سرعتش را کم کرد و گفت:‌
من دیگه این‌جا رو حفظ شده‌ام!
خیر ندیده‌ها‌ این جا دوربین گذاشتن!

جریمه‌مون می‌کنن...!‌

نگاه کردم به رابطه‌ی خودم و خدا!
پیش خودم گفتم:
همه‌ی زندگی رو بی‌ملاحظه‌ اینکه منو می‌بینه

ویراژ دادم! حتی بعضی وقت ها زدم جاده خاکی!‌

کی و کجا بیاد این جریمه‌ها را صاف کنم باهاش.!؟
خودش می‌دونه و خودش باید رحم کنه...‌ ‌‌
« اَلَم یَعلَم بِاَن الله یَری »‌
آیا او (انسان) نمی داند که خداوند

همه اعمالش را می بیند؟



شهید محمد جواد باهنر


فهمیده بود پدر در خرج تحصیل محمدرضا مانده کسی نمی دانست

« محمدجواد » این پولها را چطور پس انداز می کند و برای مخارج برادر می فرستد.

امـــــــــــــــــــــــ ـــا... خــــــــــــــــدا

کــــــــه می دانــــســـــــت...

ذخیره کرایه تاکسی و به جایش دو ساعت پیاده روی، غذا هم که ...

مــــی شـــد گـــــاهی نـــخـــــورد.  شهید محمدجواد باهنر

منبع : کتاب « هنر آسمان » نویسنده : مجید تولایی