خودش رفته بود سرکشی خط . خاک ریز بالا نیامده ، لودر پنچر شده بود. سراغ فرمانده
گردان را هم از ستاد لشکر گرفت.خواب بود. گفت : یعنی چی که فرماده گردان
هفت کیلومتر عقب تر از نیروها شه؟ اگه قراره گردان با بی سیم هدایت بشه، از مقر
تیپ این کار رو می کردیم. وقتی فرمانده گروهان از پشت بی سیم می گه سمت راست
فشاره ، فرمان ده گردان باید با گوشت و خونش بفهمه چی می گه . باز توقع داریم خدا کمک کنه.
این جوری نمی شه. فرمانده گردان باید جلوتر از همه باشه. سردارشهیدحسن باقری
در این موقعیت زمانی و مکانی ،
جنگ ما جنگ کفر است و هر لحظه مسامحه و غفلت ،
خیانت به پیامبر اکرم ( ص ) و امام زمان (عج)
و پشت پازدن به خون شهداست.
سردار شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری)
عصری از شناسایی برگشت. می گفت
« باید بستان رو نگه داریم.
اگه این ارتفاع رو نگیریم و آفتاب بزنه،
این چند روز عملیات یعنی هیچ» با این که خسته بود,
دو ساعته چهار تا گردان درست کرد. خودش هم فرمانده
یکی از گردان ها. از سر شب تا صبح حسابی جنگیدند.
چهار صبح بود که حسن را بی حال و نیمه جان بردند
عقب. ارتفاع را که گرفتند خیال همه راحت شد.
خاطره ای از شهید حسن باقری
خدایا ما را شرمنده شهدا مکن
صلواتی نثار روحمان که یادمان نرود هستند و
زنده هستند وما مردیم قبل از انکه باشیم