شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

فرمانده سپاه


فرمانده سپاه بابل به من خبر داد که برادر همسر شما شهید شدند و این در حالی بود که بیست

روز از ازدواج ما می گذشت. به بیمارستان شهید یحیی نژاد رفتم، رئیس بیمارستان مانع شد.

گفت: شما تحمل ندارید...وقتی تابوت را باز کردم، دیدم که شهید دست بر سینه دارد

و با حالت تبسم، لبخند می زند. تعجب کردم که دست بر سینه، چرا لبخند می زند؟

شب شهید بزرگوار را در خواب دیدم که گفت: «می دانی چرا لبخند زدم؟

به خاطر آنکه حضرت سیدالشهدا ( علیه السلام) را دیدم و گفتم:

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین ( علیه السلام)؛

ایشان را در بغل گرفتم و لبخند زدم.».   طلبه شهید محمد زمان ولی پور

منبع : برگرفته از پایگاه معبر سایبری بیت الشهدا

نظرات 1 + ارسال نظر
مهربانی ها سه‌شنبه 4 اسفند 1394 ساعت 01:20 ب.ظ

سلام و درود بر تمامی شهیدان سرزمینم

سلام بر شهدا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد