شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

اینروزهایم


اینروزهادلم بدجورحال وهوای بچگی هایم راکرده است

راستش شبی را که در زمان حال در ان بودم پیش پدر ومادرم

گذراندم وخوابم را با چشمانی که از دنیا سیرشده اند

در کنارشان بسر بردم

راستی چقدر صبح برایم جذاب بود همان روزها همان بیدارشدنها

با صدای مادر وپدر والبته اینبار مادر بیمار بود

ونمیتوانست مرا بیدارکند

با صدای پدر بیدار شدم .

اونیز اشنا میزد ناخود اگاه به خودم امدم

که چقدر فاصله گرفته ام از بهترینهایم

برای وضو باید به صحن خانه می امدم راستی ستارگان شب

چقدر زیبا بودند چشمک میزدند

روزم را با انها شروع کردم ...

نم اشکی از سر تقصیر بر گونه هام نشست

با خدایم چند کلامی را با عشق گفتم که

خدایا بگیراز من انچه تورا از من گرفته است

وفهمیدم من بد بوده ام که تا کنون

چنین با پدرومادرم رفتار کرد ه ام

راستش نماز مادر را کنارش زمزمه کردم

از ابتدای عشق تا انتهای انرا گفتم

من نمازم را خوانده بودم ولی به دلیل فراموشی

مادرم من کلمات نورانی عشق را واگویه میکردم

راستی نمازی به این شیرینی نخوانده بودم.

بعداز نماز مادرم را بوسیدم و حیف که انروزهای کودکی

دگر بر نمیگردد.

مادرم وپدرم دوستتان دارم با عشقی از فراسوی قلبم

نظرات 2 + ارسال نظر
حریم پنج‌شنبه 29 بهمن 1394 ساعت 06:52 ق.ظ

سلام وعرض ادب
مادر واژه ای مقدس در قاموس بشریت که با هیچ چیزی قابل قیاس نیست.
همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم


که با هر بار تراشیده شدن،


کوچک و کوچک تر میشود…


ولی پدر ...

یک خودکار شکیل و زیباست
که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند

خم به ابرو نمیاورد و

خیلی سخت تر از این حرفهاست

فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند

که چقدر دیگر میتواند بنویسد …

در هر صورت
بیایید قدردانشان باشیم

خدایا ببخش مرا

نگار پنج‌شنبه 29 بهمن 1394 ساعت 07:13 ق.ظ

الهم الغفرپدرومادرعزیزوزحمتکشم را.....................امین

الهی امین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد