همسر شهید رضایی نژاد در مورد روزهای آخر
زندگی شهید میفرمودکه: یک روز تلفن همراهش زنگ خورد.
داریوش دستش بندد.گفت:ببین
کیه؟دیدم نوشته مشکوک
. گفتم: مشکوک دیگه کیه؟ گفت ولش کن. جواب نده.
چند روزیه زنگ میزنه و از من اطلاعات میخواد.
رقم خوبی هم پیشنهاد میده.
این روزهای آخر مرتب تماس میگرفت و دیگر
خبری هم از پیشنهاد رقمهای بالا نبود.
فقط تهدیدش میکرد. آخر سر هم کار خودش را کرد.