شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

نظم


یک روز افسر عراقی دستور داد با بلدوزر گودالی بکنند چند اسیر را داخل آن کنند

و روی بدنشان تا گردن خاک بریزند و مدتی در آن گودال نگه دارند. اسرا به

خاطر این کارش بهش لقب سروان بلدوزر دادند. یک روز موقع آمار آمد وشروع کرد

به تهدید، حاج آقای ابوترابی توی صف نبود و ما همه نگران بودیم که با لباس خیس

از حمام بیرون آمد. سروان از نگهبان پرسید: این کیه؟ گفت: ابوترابیه، شیخ اسرا همه

فکر می کردیم الان که حاج آقا برسد افسر به او توهین می کند، با غضب به حاج

آقا نگاه می کرد . وقتی حاج آقا نزدیکش رسید چند جمله به عربی با او حرف زد.

جاذبه کلامش طوری بود که آن افسر خشن را تحت تاثیر قرار داد. در اوج ناباوری

همه برگشت و به ما گفت: همگی نظم را از این شیخ یاد بگیرید. بعد به درجه دار

تحت امرش گفت: هرچه ابوترابی بگوید انگار من گفتم، از او حرف شنوی داشته باش.

  حجت الاسلام سید علی اکبر ابوترابی

منبع : برگرفته از پایگاه ابوترابی

نظرات 2 + ارسال نظر
غریبه اشنا پنج‌شنبه 10 اردیبهشت 1394 ساعت 07:01 ب.ظ

سلام ممنون مثل همیشه زیبا بود
ممنون از زحماتتون

شهدا قتی بخواهندزیبا میشه هر چیزی

مهتاب پنج‌شنبه 10 اردیبهشت 1394 ساعت 09:31 ب.ظ

خدا با بهترینها محشورشون کنه ولی کاش میدونستیم اون شهید بزرگواررر چی گفتن کنار گوش اون عراقیه

حرفهای خوبی زدن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد