آدم رو راستی بود، حاشیه نمی رفت. لپ مطلب را صاف می گذاشت کف دست آدم.
فرمانده با
این خصوصیات البته کم نداشتیم. امر مهمی که پیش می آمد
و نیاز به نیروی تازه نفس
پیدا می کردند، مثل شرایط عملیاتی و ضربتی،
می آمدند به سنگر می گفتند:«خوب، ناگفته
معلوم است که کار ما
دوباره گیر کرده و چند نفر بسیجی بی ترمز که از جان خودشان
سیر
شده باشند و سرشان به تنشان زیادی کرده باشد می خواهیم!
چراغ اول را کی روشن می
کند؟ بجنبید می خواهیم برویم وقت نداریم،
بعداً نیایید بگویید پارتی بازی کردید
درشت ها و
خوشگل ها و مخلص هایش را سوا کردید!»
منبع : پایگاه
جامع عاشورا