داد زدم " بشین؛ دید داره. اگه ببینن میزننت."
گفت " نترس نمیزنن. "
" اولاً که من این جا شهید نمیشم،
توی درگیری شهید میشم. "
" دوماً تیر میخوره توی پیشونیم.
میافتم به سجده و میگم یا حسین، بعد شهید میشم."
پنجاه روز بعد که جنازه اش را آوردند.
تیر توی پیشانیش بود و به حالت سجده بود.