ناهار اشرافی داشتیم ؛ ماست. سفره را انداخته و نینداخته،
دکتر رسید. دعوتش کردیم بماند. دست هاش را شست
و نشست سر همان سفره.یکی می پرسید
"این وزیر دفاع که گفتن قراره بیاد سرکشی، چی شد پس؟
شهید مصطفی چمران