شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

یوم یعرف المجرمون به سیماهم


انقدر گناه در وجودم رسوخ کرده است که تیرهای سهمگینی که بسوی قلبم زده می شود را با چشمانم   می بینم .دیگر تلنگرهای وجدانم مرا به خود نمی آورد،نفس بلایی به سر وجدانم آورده است که مرغکی درقفس را می ماند ومن ، هم اویی که مجتبی مینامیمش گوشش بدهکار نیست تابفهمدهرچه نفس درزندان اسیر باشد ابلیس سیطره نفوذش را در قلبم زیادتر می کند وتا جایی پیش می برد که دیگر دل را که جایگاه خداست یک نفس خالی از عطر خدا می کند.خدایا مرا با نفس، این قداره بند ترین دشمن مجتبی وباابلیس این متمردِیاقی تنها نگذار.خدایا مرا دستم را بگیر که صبح از توبه کنندگانم وظهر از توبه شکنندگان ،خدایا این حرف از وجودی بر می خیرد که بلای جانش شده گناهش خدایا مرا با این ابلیس تنها مگذار که مرا فریفته است زشتی گناه را برایم زیبا جلوه داده است وهنوز مرا بدام می اندازد.مرغکی را می مانم که پس از ازادی دوباره دانه های اسارت وگناه را یکی پس از دیگری بر می چینم تا قفس فراموشی مرا دوباره در خود جای دهد.خدایا این مرغک را خود نگهبان باش که قداره بندِ لاابالی وجودم وعابدانی به مهربانی دایه های مهربانتراز مادر او را در دام می اندازند .خدایا اگر نباشد کرم ولطف تو ثانیه ای واپسیلنی  مرا با خود خواهند برد واگر غرقه شوم در بحر گناه دیگر جای برگشت برایم سخت می شود.خدایا مرا ببخش که دلم را تنها برای تو نگذاشتم ،دلم رابرای با تو بودن اماده نکرده ام ، خدایا مرا ببخش ومرا ببخش وبپذیر بنده گنه کاری که هر لحظه وجودش خالی از توست وپر شده با زمینیهای خاکی که خود نیز به ضعف مطلقشان دربرابر ذات غنی مطلق تو اذعان دارند.خدایا ببخش وببخش وببخش که غیر از تو کسی را ندارم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد