در عملیات کربلای ۵، «قاسم سلیمانی» فرمانده
لشکر ۴۱ ثارالله در محاصرهی دشمن گیر میکند.
با بیسیم همراه با داد و فریاد به قرارگاه
میگوید: «عراقیها ما رو محاصره کردن.
تو چند متریمون هستن… بعید میدونم کسی
از ما زنده بمونه… دیدار به قیامت!».
سردار اسدی فرمانده لشکر المهدی در
محور کناری لشکر ثارالله بی سیم را برمیدارد
و میگوید: «قاسم! قاسم! جعفر!» جواب میدهد:
«جعفر به گوشم!» میگوید: «اشلو رو برات میفرستم.»
جواب میدهد:«هر کاری میکنی زودتر جعفر جان!»
مرتضی جاویدی فرمانده گردان فجر لشکر المهدی
که معروف به اشلو بود به همراه نیروهایش خود
را به پشت نهر جاسم در محدودهی پنج ضلعی میرساند
. با نیروهای عراقی درگیر میشود و میتواند
محاصرهی آنها را بشکند و دشمنان را به عقب براند
و بچههای لشکر ثارالله از محاصرهی دشمن بیرون بیایند.
اشلو
مرتضی جاویدی بین عراقیها معروف شده بود به اشلو! از بس که خودش را به سنگرهایشان میرسانده و به عربی باهاشان صحبت میکرده و میگفته: «اشلونک؟» یعنی حالت چطوره؟! بعد که میرفته، میفهمیدهاند از نیروهای ایرانی بوده و خودش را عراقی جا زده که از آنها اطلاعات منطقه را بگیرد. از طرف ستاد فرماندهی جنگ عراق برای سرش جایزه گذاشته بودند. دو سه بار هم به دروغ از رادیوشان اعلام کرده بودند مرتضی جاویدی، مشهور به اشلو، از فرماندهان مهم ارتش دشمن و از مزدوران خمینی امروز توسط دلاورمردان عرب به درک واصل شد! برای همین چیزها بود که هر فرمانده لشکری آرزو داشت فرمانده گردانی چون او داشته باشد.