شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

یکصدو هفتاد پنج


یکصد و هفتاد و پنج حنجره فریاد

یکصد و هفتاد و پنج پنجره لبخند
یکصد و هفتاد و پنج دانه تسبیح
بسته همه دست‌شان به رشته پیوند
یکصد و هفتاد و پنج کوه دماوند

**

ذکر خدا بر لب‌اند تا به قیامت
آن همه وجدان خوشا و این همه غیرت
عکس امام و پلاک و مُهر و وصیت
بنده دنیا شدند این سو، جمعی
دل نتوانند کند از زن و فرزند

**

بسته مبین دست‌شان پرنده‌ترین‌اند
آینه‌های شهید کشور دین‌اند
اهل جنون‌اند، اهل بیت یقین‌اند
کاش که دلدادگان مصلحت غرب
این همه دستان باز را نفروشند!

**

آب فروشان مباد دین بفروشند
آبروی خلق بیش از این بفروشند
اسب و سوار و لگام و زین بفروشند
یوسف ما را به هند و چین بفروشند
وای که هر کدخدا شده است خداوند!

**

آمده‌اند از مسیر شام غریبان
طبل بزن هان! بگو ببارد باران
گریه کنید ای درخت‌های خیابان
یکصد و هفتاد و پنج ماه درخشان
یکصد و هفتاد و پنج یوسف دربند!

علیرضا قزوه