شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

زندگی

زندگی کردن در این دنیا و عصر مغشوش و پر فتنه پای مردی می خواهد، هدایت از

طرف خدا و صبر و استقامت می خواهد؛ سعی کنید برای خدا خود را خالص گردانید.

شهید محمد رضا خازن

عصر عاشورا




ذوالجناحا! عصر ما چون عصر عاشورا مباد


دشت را گشتی بزن، بنگر سوار ما چه شد؟

باز ای موعود! بی تو جمعه ای دیگر گذشت

بی قراری کشت ما را، پس قرار ما چه شد؟

غروب جمعه


غروب جمعه دلم بوی یار می گیرد
افق افق دل من  را غبار می گیرد


نه با زیارت یاسین دلم شود آرام

نه با دعای سماتم قرار می گیرد


نوای ندبه صبحم هنوز ورد لب است

که نغمه عشراتم به بار می گیرد


دل صنوبریم زین هوای مه آلود

نه از فراق که از انتظار می گیرد


قسم به عصر که خسران قرین انسان است

مگر هر آنکه دانش خود را به کار می گیرد


بدان که دلبر ما جان برای یاری خویش

در این دیار هزاران هزار می گیرد


به گوش منتظران گو که صبح نزدیک است


اگر چه شب ز رفیقان دمار می گیرد


جمال یار چو خورشید عالم افروز است

حجاب نفس تو را زان نگار می گیرد


تمام دلخوشیم یک نگاه کوچک اوست

ز چیست یار من از من کنار می گیرد


اگر که یار نخواهد به جلوه غم ببرد

دل زهیر چو شبهای تار می گیرد

زهیر دهقانی ارانی

موزه شهدا




یک روز در اتاق کار به یکی از

دوستان(به شوخی)گفتم:


این عکس شهدا رو بردارید دیگه،
بابا اینها مردن تموم شد رفت،چرا

اتاق کار رو کردی موزه شهدا؟ ...

.
.
نزدیک عصر بود که محل کار را ترک کردم
آمدم خانه،در را که باز کردم خانومم گفت :

باز چکار کردی ؟

گفتم چی شده ؟
گفت خواب دیدم شهید موسوی و همه

شهدا کنار هم جمع شدن،

شهید موسوی بهم گفت:
(چرا فکر میکنید ما مردیم؟،

ما هستیم داریم زندگی میکنیم ...)