شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

غیرت



غیرت فوق العاده ای داشت. اصلا دوست نداشت مادر یا خواهرانش را در صف خرید نان
 و ... ببیند. با هر وضعیت ممکن خودش متقبل خرید خانه و ... می شد. حتی ثبت نام بچه ها را
 با اینکه خود سن و سالی نداشت انجام می داد. به حجاب بسیار حساس بود و سفارش
همیشگی اش. در همه حال و در هر موقعیتی آنچه در زندگی حسین و
 افعال و افکارش نمود بیشتری داشت،
غیرت به یادماندنی حسین بود. چه در خانه و محله و برای مادر و خواهرانش و چه در کردستان
 و خرمشهر برای زنان و دختران کردستانی و خرمشهری. اصلا حسین مجسمه غیرت بود...
  شهید فهمیده

منبع : منبع: هفته نامه یالثارات الحسین علیه السلام شماره 646

خاطره ای از شهید

داشتم خونه رو مرتب می کردم
حسین گوشه ی اشپزخونه نشسته و به نقطه ای خیره شده بود
اونقدر غرق افکار خودش بود که هر چه صداش کردم جواب نداد
رفتم جلوش و گفتم: حسین؟! ... حسین؟! ... کجایی مادر؟!
یهو برگشت و بهم نگاه کرد
گفتم: حسین جان! کجایی مادر؟!

خندید و گفت: سر قبرم بودم مامان
ار تعجب خنده ام گرفت.
بهش گفتم: قبرت؟! ... قبرت کجاست مادر جون؟!
گفت: بهشت زهرا سلام الله علیها ردیف ۱۱ قطعه ۲۴ شماره ۴۴
چیزی نگفتم و گذشت ...
... وقتی شهید شد و دفنش کردیم به حرفش رسیدم
با کمال تعجب دیدم دقیقا همون جایی دفن شده

که اون روز بهم گفته بود

پشتم لرزید ، فهمیدم اون روز واقعا سر قبرش بوده...
خاطره ای از زندگی شهید حسین فهمیده
راوی : مادر شهید