شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

چندین نفس


این چشم ها به راه تو بیدار مانده است

چشم انتظارت از دم افطار مانده است


برخیز و کوله بار محبت به دوش گیر

سرهای بی نوازش بسیار مانده است


با تو چه کرده ضربه آن تیغ زهر دار

مانند فاطمه تنت از کار مانده است


آن قدر زخم ضربه دشمن عمیق هست

زینب برای بستن آن زار مانده است


آرام تر نفس بکش آرام تر بگو

چندین نفس به لحظه دیدار مانده است


از آن زمان که شاخه یاست شکسته شد

چشمت هنوز بر در و دیوار مانده است


سی سال رفته است ولی جای آن طناب

بر روی دست و گردنت انگار مانده است


می دانی ای شکسته سر آل هاشمی

تاریخِ زنده در پی تکرار مانده است


از بغض دشمنان به تو یک ضربه سهم توست

باقی آن برای علمدار مانده است