اولین تابستانی بود که از قم می رفت کرمان. رفته بود تک تک حجره طلبه ها را سر زده
بود. می گفت محیط شما باید تمیز و اسلام پسند باشد. چند تا از طلبه ها را که دیده
بود گفته بود: « سر و وضع ظاهرتان باید طوری باشد که مردم فکر نکنند نسبت به
ظاهرتان بی مبالات هستید. » هر جا که می رفت، تمیزی و نظم را هم با خودش می برد ...
شهید محمد جواد باهنر منبع : نقل از کتاب « هنر آسمان » نویسنده : مجید تولایی
مریدی به او گفت: چرا این همه استغفار می کنی، ما که از تو گناهی ندیدیم.
جواب داد: سی سال استغفار من به خاطر یک الحمد لله نابجاست !!!!
روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته، پرسیدم: حجره من چه ؟؟
گفتند: مال شما نسوخته...
گفتم: الحمدلله... معنیش این بود که مال من نسوزد مال مردم به درک !!!
آن الحمدلله ازسر خودخواهی بود نه خداخواهی .
عارف بالله آیت الله سید علی قاضی