شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

نرده ها


پنجره دنیا باز است...
عطر شهادت می آید...
شهادت جلوی پنجره منتظر ایستاده است...
آغوش شهادت برایمان باز است...
ولی حیف..نمیشه رفت...
پنجره های اینجا نرده های محکمی دارد...
نرده هایی از جنس گمراهی...
نرده هایی از جنس ریا و صدرنگی...
شهادت خیلی منتظر مانده بود...
اما نتوانستم از این نرده ها خلاصی پیدا کنم...
شهادت رفت...
هرچه صدایش کردم...شهادت شهادت شهادت ...جوابی نشنیدم جز اینکه گفت
«نرده ها را خودت ساختی ...خرابشون کن دوباره میام دنبالت»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد