دل اسـت دیـگـر ...
بیتابــے میکند
بهانه میگیرد
میشکند
میبارد تنگ می شود دلم
برایش زمــزمـــه میکنم : أشهَـدُ انّـک تـَشهَدُ مَقامی و تـَسمَعُ کَـلامی و تـَـرُدّ سَلامی ... از همینجا که من ایستادهام و دستی برسینه نهـادهامـ
تا اوج رأفت و عظمت نگاه حضرتش
فاصلهای نیست با سَـلامــے که میدهم : الـسـّـلام ُ علیک َ یا اباالحســن یا علــیّ بن موســے الرضــا ...
گر بنا هست کسی واسطهی ما بشود
ضـامـنـم شـاه خـراسـان بـشـود خـوبتـرسـت
الـسـّـلام ُ علیک َ یا اباالحســن
یا علــیّ بن موســے الرضــا (ع)
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی