شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

شهادت با ذکر عروج امیرمومنان(ع)

شهدا

شهادت با ذکر عروج امیرمومنان(ع)

من هنگام شهادت بسیاری از رزمندگان در

محضر آنان بودم تنها خاطره یک شهید را هرگز

فراموش نمی کنم. شهیدی که از تیپ 48 قدر

از استان کهگیلویه و بویر احمد بود و تا

آخر هم نامش را متوجه نشدم. عملیات کربلای 4 بود

و گردان های دیگر از کنار ما عبور می کردند،

بنده به مجروحان کمک می کردم و زخم هایشان را

می بستم. به دلیل همجواری منطقه عملیاتی با

رودخانه، مجروحان را سوار قایق می کردم و به

ساحل انتقالشان می دادم، در همین حال رزمنده ای

که در کنار رودخانه با صورتی زرد و آغشته به

خون افتاده بود، توجهم را جلب کرد، به سوی

او رفتم و به سوی ساحل کشیدمش، متوجه شدم که

هر دو پایش از ناحیه بالای زانو قطع شده است.

  

خون به شدت از پاهای این رزمنده سرازیر بود، می دانستم که رفتنی است و شهادت نصیبش خواهد شد اما به سرعت وارد عمل شدم و خواستم که پاهایش را با پارچه ای ببندم تا خونریزی آن قطع شود. در همان لحظه نگاهی به من کرد و گفت: برادر برو به بقیه مجروحان برس، کار به من نداشته باش، بعد زیر لب شروع به تکرار یک ذکر کرد، سرم را نزدیک دهانش بردم تا ببینم چه می گوید، شنیدم که ندای امیرمؤمنان(علیه السلام) در لحظه ضرب خوردن را تکرار می کرد. صدایش آرام تر شد برای آخرین بار «فزت و رب الکعبه» را گفت و به لقاء الله پیوست.

حجت الاسلام سعید سعدی، از مبلّغان و رزمندگان 8 سال دفاع مقدس


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد