شـــهـــری درآســـمـــــان
یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان
یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...با کسی نشست و برخاست کنید که به یاد خدا بیفتید
هیچ می دانی چرا بی حاصلیم
چون که از یاد شهیدان غافلیم
ادامه...
پیوندها
دسته‌ها
گل نرگس شهدا سردار
شهدا شهادت شهید خدا عشق السلام علیک یا صاحب الزمان عج نماز خدایا خداوند حضرت ماه گناه صلوات کربلا اللهم عجل لولیک الفرج انتظاردل نوشته ها*برچهره دل گشای مهدی صلوات
همه- عید مبارک بوی عیدی
- سال نو مبارک نزدیک ترین ساعات به سالی نو سالی که نفسهای اخرش را در مسیر زمان می کشد گذشت وگذشت وسالی نو شد تا زمان بر این پیکره...
- رای بی رای برخی میگویند رای بی رای نگاه کنید چه کسانی میگویند رای بی رای همانهایی که وضع موجود را فراهم کردند...
- رای میدهم من رای میدهم چون ایران حرم است من رای میدهم چون عاشق شهدا هستم من رای میدهم چون عاشق رهبرم هستم من رای میدهم چون کشورم...
- هدیه تحقیر امیز کندی شاه پرستا وسلطنت طلبهاچندبار بخونن
- برو بچ یمنی زدن اتک اسراییل رو پتک کردن بر وبچ یمنی دمتون گرم
- فلسطین پیروز خواهد شد پیام هشدار قسام به اشغالگران صهیونیست: جلو بیاید تا شکست بخورید و بدانید که با چه نوع انسان‌هایی مواجه هستید!
- عصای حضرت موسی نخست‌وزیر منحوس رژیم صهیونیستی گفته سرِ مار در ایران است؛ این سرِ مار نیست عصای موسی(ع) است و همۀ مارها را می‌بلعد و...
- قابل توجه محسن تنابنده قابل توجه براندازان ایرانی!!! فقط با ۲۰۰۰۰ دلار در کشور ژاپن به گاو یا گوسفند جهت چریدن در مزارع لندن یا سوئیس تبدیل...
- فرازی از دعای عرفه یَا مَوْلاىَ أَنْتَ الَّذِى مَنَنْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَنْعَمْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَحْسَنْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَجْمَلْتَ،...
همکاران شهری در آسمان
بایگانی
تقویم
اسفند 1402| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | |||
| 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
| 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
| 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
| 26 | 27 | 28 | 29 |
شهری در اسمان
آمار : 809912 بازدید
Powered by Blogsky
سرکلاس بودیم استاد ازدانشجویان پرسید:این روزها شهدای زیادی رو پیدامیکنن ومیارن ایران...
به نظرتون کارخوبیه؟؟
کیا موافقن؟؟؟کیامخالف؟؟؟؟
اکثردانشجویان مخالف بودن!!!
بعضی ها میگفتن:کارناپسندیه....نبایدبیارن...
بعضی ها میگفتن:ولمون نمیکنن ...گیردادن به چهارتا استخوووون..ملت دیوونن!!"
بعضی ها میگفتن:آدم یادبدبختیاش میفته!!!
تااینکه استاد درس روشروع کرد ولی خبری ازبرگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...همه ی ما سراغ برگه هایمان رو گرفتیم .....ولی استاد جواب نمیداد...
یکی ازدانشجویان باعصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکارکردی؟؟؟شما مسئول برگه های مابودی؟؟؟
استاد روی تخته ی کلاس نوشت: من مسئول برگه های شماهستم...
استاد گفت:من برگه هاتون رو گم کردم؟؟؟ونمیدونم کجاگذاشتم؟؟؟
همه ی دانشجویان شاکی شدن؟ ؟؟
استادگفت:چرا برگه هاتون رو میخواین؟
گفتیم:چون واسشون زحمت کشیدیم...درس خوندیم...هزینه دادیم...زمان صرف کردیم...
هرچی که دانشجویان میگفتن ...استاد روی تخته مینوشت...
استادگفت:برگه های شمارو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه؟
یکی ازدانشجویان رفت و بعدازچنددقیقه بابرگه های ما برگشت ...
استاد برگه ها رو گرفت وتیکه تیکه کرد...صدای دانشجویان بلندشد...
استادگفت:الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین!!!!چون تیکه تیکه شدن!!!!
دانشجویان گفتن:استاد برگه هارو میچسبونیم...
برگه ها رو به دانشجویان داد...وگفت:شما ازیک برگه آچارنتونستید بگذرید
...وچقدرتلاش کردید تا پیداشدن...
پس چطورتوقع دارید مادری که بچه اش رو بادستای خودش بزرگ کرد ...وفرستاد جنگ...
الان منتظره همین چهارتااستخونش نباشه...
بچه اش ومیخواد حتی اگه خاکسترشده باشه...
چنددقیقه همه جا سکوت حاکم شد!!!!!!
وهمه ازحرفی که زده بودن پشیمون