شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

رزاخاماشیان



در یکی از روزهای زمستان، کاروانی از دانشگاه تبریز
برای بازدید از مناطق جنگی به جنوب سفر کرد.
 در زیارت قتلگاه شهدا، به شلمچه می‌رسند و
از نمایشگاه «از مدینه تا کربلای شلمچه» بازدید می‌کنند.
 همه متحول می‌شوند از غریبی و مظلومیت اهل بیت (ع) و
 منزل محقر و کوچک علی (ع) و فاطمه (س) تا
 کربلای حسینی و بعد هم امتداد آن تا کربلای
ایران در هشت سال دفاع مقدس. هر کس حال و
هوایی دارد و نمی‌تواند جلودار اشک‌های خود شود.
بعد از خروج کاروان از نمایشگاه،
در نوشته‌هایی که در دفتر یادبود نمایشگاه
به نگارش درآمده بود خانم رزا خامایشان
این‌چنین نگاشته بود که:
به نام خدای عشق
من دانشجوی تبریز هستم.مسیحی هستم .
یعنی بودم اما با دیدن این همه مصلوب،
این همه مسیح، این همه شهادت خونی،
 اسلام آوردم و من همیشه مسلمان خواهم ماند.
رزا خامایشان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد