شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

خاطره شهدا

یکی از افسران عراقی اسیر شده بود به شدت احتیاج

به خون داشت چند تا بچه بسیجی آستین بالا زده بودن

تا بهش خون اهدا کنن اما افسر عراقی قبول نمی کرد می گفت :

شما فارسید ، شما نجس هستید ، خون شما رو نمی خواهم

بچه ها نا امید شده بودن و آستین ها رو پایین می آورند

مهدی باکری وارد شد و با شنیدن ماجرا خندید و گفت :

ما انسانیم! بهش خون تزریق کنین تا زنده بمونه پزشک

با زور به افسر عراقی خون تزریق کرد ... 

شهید مهدی باکری

منبع : منبع: نشریه با شهدا در جمعه


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد