شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

کنارجنازه عراقی

چند روزی بود که «بهزاد گیجلو» سرباز تفحص، پاپیچ شده بود که: «من خواب دیدم کنار آن جنازه عراقی که چند روز پیش پیدا کردم، چند شهید افتاده...»

دو - سه روز پیش از آن، در اطراف ارتفاع 146 یک جنازه پیدا کردیم که لباس کماندویی سبز عراقی به تن داشت. پلاک هم داشت که نشان می داد عراقی است. ظاهراً بهزاد خواب دیده بود که کسی به او می گفت در سمت راست آن اسکلت عراقی چند شهید دفن شده اند.

آن شب گیجلو ماند پهلوی بچه های نیروی انتظامی و ما برگشتیم مقر. فردا صبح که برگشتیم، در کمال تعجب دیدیم درست سمت راست همان جنازه عراقی، پیکر پنج شهید را خوابانده روی زمین. تا ما را دید ذوق زده خندید و گفت:

- بفرما آقا سید، دیدی، هی می گفتم یک نفری توی خواب به من میگه سمت راست اون جنازه عراقی رو بکنید، چند تا شهید خاک شده است، من دیگه طاقت نیاوردم و اینجا را کندم و اینها را پیدا کردم.

آن روز صبح زود گیجلو تنها به محل آمده و زمین را زیرورو کرده بود و پنج شهید پیدا کرد. همه شهدا هم پلاک داشتند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد