شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

معامله


شهید دستغیب:
آهای بسیجی!
ببین چه می گویم ...
من می خواهم به تو پبشنهاد یک معامله ای بدهم

که در این معامله سرت کلاه برود!

من دستغیب حاضرم یک جا ثواب هفتاد سال نمازهای واجب

و نوافل و روزه ها و تهجدها و شب زنده داری هایم را بدهم به تو،

و در عوض ثواب آن دو رکعت نمازی را که تو در میدان جنگ

بدون وضو پشت به قبله با لباس خونی

و بدن نجس خوانده ای از تو بگیرم!

آیا تو حاضر به چنین معامله ای هستی؟

عجیب که.........

عجیب که.........

پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم !!!

بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری !!!

بعد از چند روز به یک دوست !!!

اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم !!!

زمزمه


چقدر قطره به دریا رسیدنش زیباست
چقدر زمزمه جاری شده به جوی حرم

در ازدحام توسل زچشم من گم شد
ضریح بود وهزاران دعای توی حرم

شکست بین نماز زیارت آقا
گسست وریخت قنوتش به گفتگوی حرم

السّلام یاحضرت عشق

دیده و دل


به چه مشغول کنم دیده و دل را که مدام
دل تو را مى طلبد دیده تو را مى خواهد . . .

همدمم باش

 پس در هنگام ترس همدمم باش،
و لغزشم را نادیده گیر
و گناهم را بیامرز
توبه‏ ام را بپذیر
و دعایم را اجابت کن
و سرپرست زمامم و توانگرى گاه تهیدستى ‏ام باش
مرا از خود جدا مکن، و از خویشتن دورم مساز

اى نعمت و بهشت من، و اى دنیا و آخرتم،
 اى مهربان ‏ترین مهربانان.

آمین
صحیفه_سجادیه

پر از امید و سرشار از حسرت!

حسین قدیانی

یک چیز می‌دانیم! مرتب بیاییم درگاه تو و

منظم فریاد بزنیم؛ «العجل»! خدایا! ما گناه داریم!

بار گناه آدم، روی دوش ما افتاده! از بهشت،

دورترین فرزندان آدمیم! ساکن قعر آخرالزمان!

هم‌عصر با ولی‌عصر و دور از حضرت!

پر از امید و سرشار از حسرت!

رابطه با امریکا


«حالا می نشینند آقایان وراجى کردن و

حرف زدن و استدلال کردن،

که نبود رابطه‌ى با آمریکا براى ما مضر است.


نه آقا! نبود رابطه‌ى با آمریکا براى ما مفید است.

آن روزى که رابطه‌ى با آمریکا مفید باشد، [ اول کسى ]

که بگوید رابطه را ایجاد بکنند، [ خود بنده ] هستم.»

" اَمَّن یُّجیبُ "


دلــم ، فعل زیارتـــــ تــو را
می خواهد...
از نــوع ، حــال ســاده...
برای دلمــ ، شفــای دلمــ " اَمَّن یُّجیبُ " بخوانـــید . . .

و به قول سهراب:

و به قول سهراب:در همین نزدیکیست
ای دل کوچک من....
بگذار که غم و غصه ببارد...
شاید این بار خدا میخواهد که پس از بارش غم...
و پس از خواندن نامش هردم.....
آسمان دل تو صاف شود
و نگاهت به همه اهل زمین پاک شود
شاید این بار خدا میخواهد که خودش چتر تو باشد...
که بمانی.... نروی
ودگربار نگویی:"سهراب,قایقت جادارد؟
ای دل کوچک من...
تو بمان و بگذار که در این بارش بی وقفه ی غم
با نگاهت به خدا شاد شوی
و بخوانی هردم
که خدایی داری که بزرگ است بزرگ است بزرگـــ.....

"سر به سجده بگذار و خدا را تسبیح کن"

مرحوم شیخ رجبعلی خیاط می فرمود:
بطری وقتی پر است و می‌خواهی خالی اش کنی،
خمش می‌کنی.
هر چه خم شود خالی تر می‌شود.
اگر کاملا رو به زمین گرفته شود سریع تر خالی می‌شود.
دل آدم هم همین طور است، گاهی وقت‌ها پر می‌شود
از غم، از غصه،از حرف‌ها و طعنه‌های دیگران.
قرآن می‌گوید: "هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها،
خم شو و به خاک بیفت." این نسخه‌ای است که
خداوند برای پیامبرش
پیچیده است: "ما قطعا می‌دانیم و
اطلاع داریم، دلت می‌گیرد
به خاطر حرف‌هایی که می‌زنند."
"سر به سجده بگذار و خدا را تسبیح کن"
سوره حجر آیه ۹۸...

آرمیتا


آرمیتابه عمویش گفته است: عمو به من قول بده، وقتی بزرگ شدم
و دانشمند شدم، اون وقت آدم بدا اومدن شهیدم کردن،
من رو ببر پیش بابام خاک کن!

(به نقل از کتاب شهید علم، دفتر دوم، ص 92)

نمانم

تو تمنای من و یار من و جان منی...

پس بمان
تا که نمانم
به تمنای کسی...!!!

اللهم عجل لولیک الفرج

راضے بہ رضاے خدا


دعا بڪن ؛
ولے اگر اجابت نشد ،
با خدا دعوا نڪن ؛
میانہ ات با خدا بہ هم نخورد ؛
چون تو جاهلے و او عالم و خبیر ...
حاج اسماعیل دولابـی
راضے بہ رضاے خدا

یا علی ابن موسی الرضا


دست مرا گرفتی و سوگند می‌خورم
آقاتر از آنی که رها کنی رضـــــا

داستان و ماجرای عکس مشهور 2 شهید عملیات کربلای پنج برای اولین بار نوشته شد


ماجرای عکس شهید

داستان و ماجرای عکس مشهور 2 شهید عملیات کربلای پنج برای اولین بار نوشته شد

او درباره ی ماجرای این عکس ها، گفت:
سومین روز عملیات کربلای 5 بود. نیمه شب به پشت جاده ی شلمچه - بصره رسیده بودیم. صبح گفتند محاصره شده ایم. بعد هم گلوله ی تانک بود و دوشکا و تک تیراندازها که 400 - 300 نفر را وسط دشت دوره کرده بودند. تیر سیمینوف تفنگ مخصوص تک تیراندازها که دوربین دارد و لامصب بدجوری دقیق است، می خورد توی گونی های سنگر. گودال هایی که توی آن ها سنگر گرفته بودیم، به همه چیز شبیه بود الا سنگر! پشت خاکریز حکومت نظامی اعلام شد؛ جنب می خوردی، جنازه ات می ماند روی دست بقیه.
هر چند لحظه یک بار، آتشی از دهنه ی لوله ی تانکی که از سمت چپ آمده بودند جلو، بیرون می زد و توی یک چشم برهم زدن، تکه ای از خاکریز، همراه با آدم هایش می رفت هوا. یک بار که تانک های شان از پشت آمدند جلو، دویدم رفتم پیش فرمانده مان. مشغول صحبت کردن با بی سیم بود. از یکی از پیک ها پرسیدم:«کی ها تا حالا تیر خورده اند؟» گفت:«خیلی ها. عباس حصیبی و دکتر توی سنگر بغلی افتاده اند».
نشسته نشسته رفتم سمت سنگری که نشانم داده بود. دکتر، امدادگر دسته بود که به شوخی به او «دکتر» می گفتیم. چمباتمه افتاده بود توی گودالی سنگر. تیر خورده بود تو سرش. هنوز زنده بود و نفس های کوتاه کوتاه می کشید. توی سنگر بغلی، عباس حصیبی (سمت چپ که دور سرش باندپیچی شده) و علی شاه آبادی یکی از سیمینوف چی های دسته ی ادوات افتاده بودند. دو تایی، توی سنگر، کنار هم نشسته بودند که یکی از همان تیرها می خورد توی سر حصیبی و رد می کند، می خورد توی سر شاه آبادی.
در آنجا تا ظهر مقاومت کردیم و بعد عراقی ها ریختند بر سرمان و عقب نشینی کردیم. در آن صبح تا ظهر، از یک گروهان 110 نفره فقط 29 نفر باقی ماندند.

رضا احمدی از بچه های ادوات گردان بود. قبل از عقب نشینی، یک قسمت دیگر خاکریز بود که بعد آمد اینجا. علی شاه آبادی یک دوربین معمولی داشت. این دو تا با هم دوست بودند. رضا احمدی دوربین را برداشت و چهار تا عکس از زوایای مختلف، از دوست شهیدش گرفت. بعد هم ساعت او را که در عکس می بینید، برداشت. حدود یک بعدازظهر عقب نشینی شروع شد. فقط زنده ها توانستند برگردند عقب و عباس حصیبی و علی شاه آبادی جا ماندند.
رضا احمدی در تهران، فیلم را برد فیلمیران در خیابان آزادی. آن موقع ، فیلم ها را یک هفته ای ظاهر می کردند و فیلمیران به خاطر دستگاه های چاپ مدرنی که داشت، تنها جایی بود که عکس ها را 24 ساعته چاپ می کرد. دوربین، عکس ها و نگاتیو فیلم ها و ساعت، تنها یادگارهایی بودند که رضا احمدی به خانواده ی علی شاه آبادی برگرداند.
سال ها بعد، در تفحص شهدا، پیکر این دو شهید پیدا و به خاک سپرده شدند.

خون وخاک


خون دادن،
خاکِ وطن ندادن...

مهربان


آیت‌الله بهجت قدس‌سره:

چقدر حضرت مهربان است به کسانی که اسمش را می‌برند
و صدایش می‌زنند و از او استغاثه می‌کنند،
از پدر و مادر هم مهربانتر است.

فروریختن گناهان

امام رضا (علیه السلام):

هیچ یک از شیعیان علی نیست که روز مرتکب عمل زشتى یا گناهى شود،
مگر آن که شب اندوهى به او رسد که آن گناه را فرو ریزد! ❤️

+ بحار: ۶۸/۱۴۶/۹۴  

صــلوات...

صــلوات...
هم مـــداد است و هم پاک ڪن!!!
یعنے هم حسنہ مینویسد!!!
و هم گـناه را پاڪ میڪند!!!
 @asheghane_shohada
روزتون رو با یک صلوات شروع کنید

میخوام از نوشروع کنم

یا رب ..

این شبهامنتظر یه اتفاق جدیدم!
من بارهاطعمِ تازه شدنوچشیدم!
همون وقتهاکه روی زانوهای توباریدم
و دوباره سبــز شدم!

أینَ سِترُک الجَمیلْ؟
میخوام از نوشروع کنم

سلام بر لبهای تشنه اباعبدالله (ع)


سلام بر لبهای تشنه اباعبدالله (ع)
سلام بر لبهای تشنه شهدا

مارا در ایتا همراهی کنید


https://eitaa.com/asheghane_shohada
کانال: قرار دل عشاق در بی قراری است
روایتی ازفرهنگ شهادت
@asheghane_shohada
https://eitaa.com/nishgonn
کانال: نیشگون درایتا
  @nishgonn

تصویر


تصویر ذهنی معجزه می‌کند
هر آن‌چه فکر کنید اتفاق می‌افتد

موج‌های مثبت روزگارتون
را شیرین می‌کند

همنشینى

امام علی(ع):
از همنشینى با دوست بد بپرهیز ،
که دوست بد همنشین خود را به هلاکت مى افکند

و یار خود را به نابودى مى کشاند.

◄ غرر الحکم حدیث 2599

برای آدم‌ها مرز بگذارید

برای آدم‌ها مرز بگذارید
مرز صمیمیت،
مرزتماس فیزیکی،
مرز رفتار، مرز کلام .
و همیشه یک قدم
عقب‌تر بایستید...

مارا در ایتا همراهی کنید

قرار دل عشاق در بی قراری است

@asheghane_shohada

https://eitaa.com/asheghane_shohada

کانالی در ارتباط با شهدا

نیشگون

@nishgonn

https://eitaa.com/nishgonn

کانالی برای لحظه ای خندیدن


تا کِی


سابقه ی جستجو ،
از حافظه ی خدا پاک نمی شود ...

تا کِی بجای "توبہ واقعی" ,
Clear history ؟؟