شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

به کجا باید رفت؟

گاهگاهی که دلم میگیرد
میگویم: به کجا باید رفت؟
به که باید پیوست؟
به که باید دل بست؟
به دیاری که پر از دیوار است؟
حس تنهای درونم گوید:
بشکن دیواری که درونت داری! چه سوالی داری؟
تو “خدا را داری” و خدا اول و آخر با توست…

زمانی خواهد رسید


زمانی خواهد رسید که زمین، پاره های وجودش، قطعه های طلا و نقره را بیرون بریزد.
در آن وقت قاتلی خواهد گفت: به خاطر این چیزها دست به جنایت زدم؛ کاش نمی زدم.
آنکه با بستگانش قطع رابطه کرده خواهد گفت: به خاطر این چیزها از بستگان خودم بریدم؛ کاش نمی بریدم.
سارق هم افسوس خواهد خورد که چرا به خاطر همان چیزها، دستش را در راه دزدی داده است.
همه، آن طلا و نقره ها را رها می کنند و چیزی از آن بر نمی دارند.
چنین ماجرایی اتفاق خواهد افتاد ...
این وعده رسول خداست برای روزگارِ زیبای ظهور.

بحارالانوار، جلد 6 ، صفحه 310