.. زمانی که زیر تابوت مرا گرفتید و به سوی آرامگاه می برید
تا می توانید مهدی (عج) و فاطمه (س) را صدا بزنید .
تنها امید من که همان دستمال سبزی است
که همیشه در مجالس و محافل مذهبی همراه من بوده،
به اشک چشم دوستانم متبرک شده است روی صورتم بگذارید .
شهید مجتبی علمدار
باسیدهمسفرشدیم
بین راه درموردزندگی ومسایل روزصحبت میکردیم.
پایان حرفها،وقتی همه ساکت شدند،سیدباخنده گفت:
ای آقا سی سال عمرکه این حرفها رانداره....
شهیدسیدمجتبی علمدارزمان شهادتش۳۰سال بیشترنداشت