شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

علمدار

شهید سید مجتبی علمدار

.. زمانی که زیر تابوت مرا گرفتید و به سوی آرامگاه می برید

 تا می توانید مهدی (عج) و فاطمه (س) را صدا بزنید .

 تنها امید من که همان دستمال سبزی است

 که همیشه در مجالس و محافل مذهبی همراه من بوده،

 به اشک چشم دوستانم متبرک شده است روی صورتم بگذارید .

شهید مجتبی علمدار

ماجرای مسلمان شدن یک دختر مسیحی ( با دیدن خواب شهید علمدار )


از ژاکلین ذکریای ثانی تا زهرا علمدار


پرسیدم: علمدار کیه؟ چون اسمش به
 گوشم نخورده بود. آقا فرمود:
 «علمدار همونیه که پیش توست.
همونی که ضمانت تو رو کرده تا به جنوب بیایی.»
 از خواب پریدم. صبح به پدرم گفتم
فقط به شرطی صبحانه می خورم
 که بگذاری به جنوب برم، او هم اجازه داد.
 خیلی تعجب کردم که چطور یه دفعه راضی شد.
هنگام ثبت نام برای سفر، با اسم مستعار
"زهرا علمدار" خودم رو معرفی کردم.

                                  
ادامه مطلب ...

مجتبی علمدار

باسیدهمسفرشدیم

بین راه درموردزندگی ومسایل روزصحبت میکردیم.

پایان حرفها،وقتی همه ساکت شدند،سیدباخنده گفت:

ای آقا سی سال عمرکه این حرفها رانداره....

شهیدسیدمجتبی علمدارزمان شهادتش۳۰سال بیشترنداشت