شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

مسامحه در محاسبه

عربی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسید:

چه کسی حساب رسی رادرروز قیامت برعهده خواهدداشت؟

حضرت فرمود: خدا.

مرد عرب گفت: آیا او خود این کار را بر عهده دارد.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم): بله.

آن عرب تبسمی نمود.

پیامبر فرمود: چرا خندیدی؟

مرد گفت: کریم و بزرگوار آنگاه که قدرت پیدا کند،

 درمی گذردوآنگاه که به محاسبه بنشیند مسامحه میکند

و آسان می گیرد.

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

این مرد راست می گوید. 

آگاه باشید که

کریم و بزرگواری بخشنده تر و بزرگوارتر از خدا نیست.

او اکرم الاکرمین و بزرگوارترین بزرگواران است. 

سپس، حضرت فرمود: این اعرابی فقیه شد!.

اسرار الصلوه، ص 255.

چشم


هر چشمى در روز قیامت گریان است مگر سه چشم
چشمى که در راه خدا شب‏ را بیدار باشد
و چشمى که از ترس خدا گریان شود
و چشمى که از محرمات خدا بسته شود

 الکافی ج‏2  ص
80

ارباب حسین ع

نتیجه تصویری برای ارباب بی کفن

سرم خاک کف پای حسین است

دلم مجنون صحرای حسین است

بهشت ارزانی خوبان عالم

بهشت ما تماشای حسین است

نترسانیدم از روز قیامت

قیامت قد و بالای حسین است

گُنه کاران عالم را بگوید

که بخشیدن فقط کار حسین است...

فلسفه دوسجده

نتیجه تصویری برای سجده

از حضرت على علیه السلام  در مورد فلسفه سجده سؤال شد، حضرت فرمود:

سجده اول به این معنا است که خدایا اصل ما از خاک است.

 و معناى سربرداشتن از سجده این است که خدایا ما را از خاک خارج کردى. 

و معناى سجده دوم، این است که خدایا دو باره ما را به خاک برمى گردانى.

 و سربرداشتن از سجده دوم به معناى این است که 

خدایا یک بار دیگر در قیامت از خاک بیرونمان خواهى آورد.

قیامت

ای جوان 
بدان و آگاه باش که بهار عمر را تیر ماهی است...و بامداد 

عمر را شبانگاهی،غره(فریب خورده) زندگانی را محاقی(پایان)
 است ونکاح کامرانی را طلاقی...
 اکنون
به حکم این اشارت از تنعمات نفسانی و مستلذات شهوانی 
ندامتی نمای و به عهد دیانت و صیانت مداومتی نمای...
  زود شو آگاه و روی آور به راه... که هر که در جوانی
  تخم عبادت نکاشت زیان کرد و سود برنداشت...
  از او مخواه که ندارد و می ترسد که از او بخواهی...


ای دوست !

 ای دوست !

زاد برگیر که سفر نزدیک است و ادب آموز که صحبت ملوک 
بس باریک است و از ندامت چراغی افروز
  که عقبه تاریک است.
  ایمن منشین که هلاک شوی . . .
  ایمن آن زمان شوی که با ایمان زیر خاک شوی. . . 
  نه در رنگ و پوست نگر،در نقد دوست نگر...
اگر درآئی در باز است و اگر نیایی خدای بی نیاز است...
  از او خواه که دارد و می خواهد که بخواهی؛

مریز ابروی ما

1 بسیجی

مریز آبروی سرازیر ما را

به ما باز ده نان و انجیر ما را

خدایا اگر دستبند تجمل

نمی بست دست کمانگیر ما را

کسی تا قیامت نمی کرد پیدا

از آن گوشه کهکشان تیر ما را

ولی خسته بودیم و یاران همدل

به نانی گرفتند شمشیر ما را

ولی خسته بودیم و می برد طوفان

تمام شکوه اساطیر ما را

طلا را که مس کرد دیگر ندانم

چه خاصیتی بود اکسیر ما را

 

سراینده: محمد کاظم کاظمی

شهید


رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد شهید فرمود :

1-با اولین قطره خون او تمام

گناهانش بخشیده می شود.(حق اللّه)


2-جایگاه خود را در بهشت می بیند.
3-از وحشت بزرگ روز قیامت در امان می باشد.
4-از عذاب قبر ایمن است.
5-به زیور ایمان آراسته می گردد.
و...

(کنز العمال، ج4، ص410، حدیث1152)

شعر


زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم
بایداین بار به غوغای قیامت برسم


من به "قد قامت" یاران نرسیدم، ای کاش

لا اقل رکعت آخر به جماعت برسم

 

آه ،مادر! مگر از من چه گناهی سر زد

که دعا کردی و گفتی به سلامت برسم؟


طمع بوسه مدار از لبم ای چشمه که من

نذر دارم لب تشنه به زیارت برسم


سیب سرخی سر نیزه ست... دعا کن من نیز

این‌چنین کال نمانم به شهادت برسم

 

قیامت

فرد وارد بازار قیامت مے شود،

فکر مے کند خبرے است.

تعجب مے کند؛ خدایا پس چه شد؟

نماز ها، عمره ها؟


مے گویند تو دل شکستے. ریا کردے.

زهر زبان ریختے.


جوان عزیز اگر مے خواهے به جایے برسے

از خانه خودتان شروع کن!


دل خواهرت را شکستے. برو درستش کن.

دل مادر و پدر را شکستے. از خانه شروع کنید.


جوانانے هستند که محاسن دارند،

انگشتر دارند، عطر تیروز هم مے زنند،

در بیرون هیئت


ولے در منزل بروے بپرسے،

هیچکس از او راضے نیست.

پس براے چه هیئت رفته بودے؟

چرا جلسه رفته بودے



جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

استاد فاطمی نیا



فرد وارد بازار قیامت مے شود، فکر مے کند خبرے است.

تعجب مے کند؛ خدایا پس چه شد؟ نماز ها، عمره ها؟
مے گویند تو دل شکستے. ریا کردے. زهر زبان ریختے.
جوان عزیز اگر مے خواهے به جایے برسے از خانه خودتان
شروع کن!
دل خواهرت را شکستے. برو درستش کن.
دل مادر و پدر را شکستے. از خانه شروع کنید.
جوانانے هستند که محاسن دارند، انگشتر دارند،
عطر تیروز هم مے زنند، در بیرون هیئت
ولے در منزل بروے بپرسے، هیچکس از او راضے نیست.
پس براے چه هیئت رفته بودے؟ چرا جلسه رفته بودے؟ ◣
استاد فاطمی نیا