شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

دل نوشته


نام غربت وگمنامی که می آید دل بی قرار می شود

اشک حلقه می بندد گوشه ی چشمانت وگره می خورد

بر تارو پود سنگی بی نشان ومزاری عطرآگین

بارانی که می شوی کم کم عاشق می شوی ,حس میگیری

وجوری دلگرم می شوی گویا در آغوشی امن جای گرفته ای.

چگونه گمنام بخوانمت که صدها ستاره شده ای

بر دل عشاق بی قرار وصل.


حکایت عجیبی است عقده گشایی با شهیدی گمنام

با تنی تکه تکه  که می شود گره گشای قلب

هزار پاره ات شهیدی که نامش را با معبودش معامله کرده

ودر این تاخت زدن بی شمار سود کرده.

تاکی دل من چشم به در داشته باشد
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد

 

 

عاشق

همیشه ماندن دلیل عاشق بودن نیست
خیلی ها رفتند که ثابت کنند عاشقند ...
واینجا هنوز بوی خاک میدهد زمینش
واینجا هنوز بوی وابستگی میدهد
وعشق زمینی نیزدرسراپرده زمان پیر شده است
ومن به عشق اویی که هوالاول والاخر است امیدوارم

عشق


مفهوم عشق

عاشقی به در خانه یارش رفت و در زد. معشوق گفت : کیست؟ عاشق گفت: «من» هستم.

 معشوق گفت: برو، هنوز زمان ورود خامان و ناپُختگان عشق به این خانه نرسیده است. 

  ادامه مطلب ...

بهای سوختن


سوختن
بهای قرب است و چنین سوختنی را جز به پروانگان بی پروای عشق نمی بخشند
.
سیدشهید ان اهل قلم..سید مرتضی اوینی

فاصله

یا علی بن موسی الرضا...
از تمام عشقمان فاصله اش سهم من است
این همان سخت ترین قسمت عاشق شدن است...

عاشق مهدی نمودار وفاست

ای که هر دم دم ز مهدی میزنی
پس چرا وقت عمل جا میزنی
 
ای که گویی درپناه مهدی ام
مستحق یک نگاه مهدی ام
 
نام مهدی، جان من بازیچه نیست
عاشق مهدی خدا داند که کیست
 
ای که اظهار إرادت میکنی
در خفا صدها جنایت میکنی
 
عاشق مهدی نمودار وفاست
قلب او آیینه ی مهر و صفاست
 
نام مهدی ز هر نامی نکوست
دوستی با او جواز آبروست
 
مانه اندر عشق بازی جاهلیم
ما برای عشق حرمت قائلیم
 
هرکسی چشم انتظارمهدی است
بی تکلف ریزه خوار مهدی است
 
دل گلستان است و مهدی یاس اوست
صد میخانه زنده از انفاس اوست
 
الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج






یا اباصالح

به روی ندیده ات قسم چشمان عاشقم در

پی واژه ای می گردند تا نامت را صدا کنند

اما چه کند واژه ها و چه بی معناست

هر واژه ای در برابر معنای وجودت ...

از مهربانی « م » می چینم ...
از هدایت « ه » را ...

خدایا


خدایا! تو خود گفتی هر که عاشق من باشد عاشقش خواهم بود،

وهر که را عاشق باشم شهیدش خواهم کرد وخون بهای

شهادتش را نیز خود خواهم پرداخت؛ خدایا من عاشق توام!

شهید ابوالقاسم تقدیری

دنـــــــــیـــــــای من به وسعت یک خیابان است!!!

        بــــُـــگذار

 

        هــرکــــــــــــــــه

 

               هــرچـــــــــــــــه

              کـه میخواهد بگوید !

              اصــــــــلا بــــُــــگذار

   دیــــوانــــه

         خطابــم کنند ...

 من باور دارم که دنیاگــِــرد نیست...

                                                 دنـــــــــیـــــــای من

           به وسعت یک خیابان است!!!

                                که...

        بــیــن الــحــــرمین

                                نام دا.رد ...!


شهید شیرودی


او با بیش از 2500 ساعت بالاترین ساعت پرواز در جنگ را در جهان داشت و با

بیش از 40 بار سانحه و بیش از 300 مورد اصابت گلوله بر هلیکوپترش

باز هم سرسختانه جنگید...   شهید علی اکبر شیرودی

منبع : منبع : سایت آوینی

دوازده

ساعت رسیده رأس قرارِ دوازده
 دردی نشسته گوشه کنار دوازده

خورشید رفته عشق بیارد برایمان
 در پشت ابر مانده تبار دوازده

در لابه لای غربت خود غوطه میخورد
 در سیل اشک، دار و ندار دوازده

ساعت هنوز عاشق وقت رسیدن است
 افتاده باز دورِ مدار دوازده

دست زمان به صورت آن ماه قد نداد
بالا گرفته قامت یار دوازده

ساعت از انتظار سرش درد میکند
 حتی زمین شده ست دچار دوازده

در ایستگاه عقربه ها ایستاده ایم
 چشم انتظار سوتِ قطار دوازده!

مرضیه عاطفی سمنان

میگم عاشقم

 

میگم عاشقم،اما خودم بهتر

می دونم که نالایقم

کدوم عاشقی، من که همیشه

برای تو آینه دقم

کجا عاشقم؟

می گم مجنونم، ولی نماز

اول وقتمو نمی خونم

می گم مجنونم ، میگم مدیونم

اما یه عکس شهید نیست

رودیوارخونه ‏م کجا مجنونم

میگم علقمه و غافلم از غربت اروند

شرمنده نشدم از پلاک و چفیه و سر بند

امر به معروف این روزا فدای آزادی شده

کسی به فکر مهدی نیست نبودنش عادی شده

وا حسرتا جا مونده‏ام از شهدا

وا حسرتا جامونده‏ام از شهدا

ادامه مطلب ...

به یاد اونهایی که


به یـاداونایی که«نگفتن» مابابقیه فرق داریم
.
.
.
ولی
« ثابتـــ » کردن..
وبه یاد اونایی عاشق بودن وبه یاد اونایی
که نخواستن حتی یک وجب از این
خاک رو اشغال کنن وگمنام ماندند
وای برما بر فردای ما
═════════ ♥ೋღ☃ღೋ♥ ═══════════

این دوستانی که دم از جنگ می زنند


این دوستانی که دم از جنگ می زنند

از تیرهای نخورده چرا لنگ می زنند


هم سفره های خلوت آن روزها ببین

این روزها چه ساده به هم انگ می زنند


هرفصل از عاشق رسوا شده هنوز

مارا به رنگ جماعتشان رنگ می زنند


یوسف به بدنامی خود اعتراف کن

کز هرطرف به پیرهنت چنگ می زنند


بازی عوض شده وهمان هم قطارها

از داخل قطار به ما سنگ می زنند


بیهوده دل میند براین تخت روی آب

روزی تمام اسکله ها زنگ می زنند


این دوستانی که دم از جنگ می زنند

ازتیرهای نخورده چرا لنگ می زنند


هم سفره های خلوت آن روزها ببین

این روزها چه ساده به هم انگ می زنند


ارامش

آرامش نہ عاشق بودن است
نہ گرفتن دستے کہ محرمت نیست
نہ حرف هاے عاشقانہ و قربان صدقہ هاے چند ثانیہ ای...
آرامش حضور خداست وقتے در اوج نبودن ها
نابودت نمیکند...
وقتے ناگفتہ هایت را بے آنکہ بگویے میفهمد
وقتے نیاز نیست براے بودنش التماس کنے
غرورت را تا مرز نابودے پیش ببرے ،
وقتے مطمئن باشے با او
هرگز
تنها
نخواهے بود ...
آرامش یعنے همین ،تو بے هیچ قید و شرطے خدا را دارے ..


3184c908.gif

دخترم


دخترم با تو سخن می گویم ‏ گوش کن با تو سخن می گویم
زندگی درنگهم گلزاریست ‏
و تو با قامت چون نیلوفر،شاخه ی پر گل این گلزاری ‏
من به چشمان تو یک خرمن گل می بینم ‏
گل عفت ، گل صدرنگ امید ‏
گل فردای بزرگ
گل فردای سپید
چشم تو اینه ی روشن فردای من است ‏
گل چو پژمرده شود جای ندارد در باغ ‏
کس نگیرد زگل مرده سراغ
دخترم با تو سخن می گویم ‏
دیده بگشای و در اندیشه گل چینان باش
همه گل چین گل امروزند ‏
همه هستی سوزند ‏
کس به فردای گل باغ نمی اندیشد ‏
انکه گرد همه گل ها به هوس می چرخد ‏
بلبل عاشق نیست ‏
بلکه گلچین سیه کرداریست ‏
که سراسیمه دود در پی گل های لطیف ‏
تا یکی لحظه به چنگ ارد و ریزد بر خا ک
دست او دشمن باغ است و نگاهش ناپاک ‏
تو گل شادابی ‏
به ره باد مرو ‏
غافل از باد مشو
ای گل صد پر من ‏
همه گوهر شکنند ‏
دیو کی ارزش گوهر داند ‏
دخترم گوهر من ، گوهرم دختر من
تو که تک گوهر دنیای منی ‏
دل به لبخند حرامی مسپار دزد را دوست مخوان ‏
چشم امید به ابلیس مدار ‏
ای گوهر تابنده بی مانند ‏
خویش را خار مبین ‏
اری ای دخترکم ‏
ای سراپا الماس از حرامی بهراس ‏
قیمت خود مشکن ‏
قدر خود را بشناس ‏
قدر خود را بشناس
شاعر:مهدی سهیلی

شهید مصطفی چمران

مشکلات انسان های بزرگ را متعالی می سازد ؛
و انسان های کوچک را متلاشی ...
 3184c908.gif