شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

اگر می دانستند!



یکی از وابستگان و مرتبطان با
حضرت آیت الله بهجت نقل می کند:
بار اول که مقام معظم رهبری به قم تشریف
آورده بودند حضرت آیت الله بهجت نیز همچون
 سایر مردم در خیابانها به جمعیت استقبال
 کننده پیوسته بودند.ما به ایشان عرض کردیم:
آقا کاش شما با این شرایط سنی و جسمی
به خیابان تشریف نمی آوردید.فرمودند:
((اگر مردم می دانستند که استقبال
از این سیّد چه ارزش و ثوابی دارد
 هیچ کس در خانه اش نمی ماند!))

رضا سگ باز(!)


یه لات بود تو مشهد...
هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش
حسابی سگی بود
یه روزداشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا
 و غذا خوردن
که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“
 داره تعقیبش می کنه.
شهیدچمران ازماشین پیاده شدودست
اونو گرفت و گفت:
 ”فکر کردی خیلی مردی؟!“

رضا گفت:بروبچه ها که اینجور میگن.....!!!
چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!!
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه....!

 
ادامه مطلب ...

کشتی نجات



راه امام حسین(ع)خیلی سریع انسان رابه نتیجه میرساند
چون کشتی امام حسین(ع) در آسمان های
غیب خیلی سریع راه می رود ...
هر کس درسیرمعنوی خودحرکتش راازآن حضرت آغاز کند،
خیلی زود به مقصد می رسد .

شهید مهدی زین الدین


چند روزى بود مریض شده بودم. تب داشتم. حاج آقاى خانه نبود.
از بچه ها هم که خبرى نداشتم.
 یک دفعه دیدم در باز شد و مهدى، با لباس خاکى و عرق کرده، آمد تُو. تا دید رختخواب
 پهن است و خوابیده ام، یک راست رفت توى آشپزخانه. صداى ظرف و ظروف و باز شدن
در یخچال مى آمد. برایم آش بار گذاشت. ظرف هاى مانده را شست، سینى غذا را آورد،
گذاشت کنارم. گفتم «مادر!چه طور بى خبر؟» گفت «به دلم افتاد که باید بیام.»
 شهید مهدی زین الدین

منبع : برگرفته از مجموعه کتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | احمد جبل عاملی

عاشق بی قرار

ما عاشق بی قرار یاریم همه
بر درد فراق او دچاریم همه
از پای به جای او نخواهیم نشست
تا سر به قدومش بسپاریم همه

شهید ناصر بهداشت




پروردگارا!

با قلبی خالی از علایق دنیا به سویت آمده ام.

می خواهم همچون عاشقانت به لقایت بپیوندم.

خدایا!

بارگناهانم زیاداست.ازتوعاجزانه درخواست می کنم

که از سرچشمه لطف و کرمت بر من ببخشایی.

ببخش بر من که در زندگانی نتوانستم آنگونه

که شایسته است تو را پرستش کنم ...

شهید ناصر بهداشت

فرمانده گردان حمزه سیدالشهداء

(ع) لشکر ویژه 25 کربلا

حقیقت عفاف

حقیقت عفاف تنظیم‌کننده کردار آدمی است و
او را از لغزش‌ها باز می‌دارد و جمال و زیبایی
 او را پایدارتر می‌سازد.

فاصله

چقـــدر فاصله ات تا خدا نزدیک بود !
تو میخواندی و او اجابت میکـــــــــــرد ...

شهید مهدی زین الدین

خیلى وقت ها که گیر مى کنم، نمى دانم چه کار کنم. مى روم جلوى عکسش و مى نشینم

و باهاش حرف مى زنم. انگار که زنده باشد. بعد جوابم را مى گیرم. گاهى به خوابم مى آید

یا به خواب کس دیگر. بعضى وقت ها هم راه حلى به سرم مى زند که قبلش

اصلاً به فکرم نمى رسید. به نظرم مى آید انگار مهدى جوابم را داده.  شهید مهدی زین الدین

منبع : برگرفته از مجموعه کتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | احمد جبل عاملی

شهید علی صیاد شیرازی

چه حالتی بهتر از اینکه آدمی حزن و اندوه حوادث گذشته و

ترس و خوف از وقایع اینده را نداشته باشد. و این نمی شود مگر به

فرموده ی قران کریم

« بلی من اسلم وجهه الله و هو محسن فله اجره عند

ربه ولا خوف علیهم و لا هم یحزنون» شهیدعلی صیاد شیرازی

یادشهدا



فعالیتتان را در راه خدا بیشتر کنید و به یاد شهیدان باشید ،
چرا که یاد شهیدان است
که مردم را به سوی خدا منقلب می کند.
شهید احمد کشوری

زود بیدار شدیم


زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم

بایداین بار به غوغای قیامت برسم

من به"قد قامت"یاران نرسیدم،ای کاش
لا اقل رکعت آخر به جماعت برسم


آه ،مادر!مگرازمن چه گناهی سر زد
که دعا کردی وگفتی به سلامت برسم؟


طمع بوسه مدارازلبم ای چشمه که من
نذر دارم لب تشنه به زیارت برسم

سیب سرخی سرنیزه ست...دعا کن من نیز
این‌چنین کال نمانم به شهادت برسم

رفتن


وای من ،یارای رفتن داشت روزی پای من

کاروان درکاروان رفتند وباری ماند ومن

عزیزالله خدامی

شهید اوینی


حلقوم هارامی‌توان بریداما فریادهارا هرگز،

فریادی که ازحلقوم بریده برمی‌آید،

جاودانه می‌ماند. شهید سیدمرتضی آوینی

دریای زندگی


‌ما در دریاے زندگی،

در معرض غرق شدن هستیم؛

دستگیرے ولیّ خدا

لازم است تا سالم بہ مقصد برسیم.
باید بہ ولیّ عصر (عج) استغاثہ کنیم
کہ مسیر راروشن سازد,و ما

را تا مقصد،همراہ خود ببرد...
‌آیت اللہ بهجت «ره»


وضو


من وضو با تپش پنجره ها می گیرم
در نمازم جریان دارد ماه، جریان دارد طیف
سنگ از پشت نمازم پیداست
همه ذرات نمازم متبلور شده است
من نمازم را وقتی می خوانم
که اذانش را باد، گفته باشد سر گلدستة سرو
من نمازم را، پی "تکبیره الاحرام" علف می خوانم
پی "قد قامت" موج

کعبه ام بر لب آب
کعبه ام زیر اقاقی هاست
کعبه ام مثل نسیم، می رود باغ به باغ، می رود شهر به شهر
"حجرالاسود" من روشنی باغچه است


دوست خداست

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|___͡͡͡ _▫_͡ ___͡͡π__͡͡ __͡▫__͡͡ _|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|___͡͡͡ _▫_͡ ___͡͡π__͡͡ __͡▫__͡͡ _|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_


و کسی می گوید سر خود بالا کن

به بلندا بنگر

به بلندای عظیم

به افق های پر از نور امید

و خودت خواهی دید

و خودت خواهی یافت

خانه دوست کجاست...!

خانه دوست در آن عرش خداست

خانه دوست در آن قلب پر از نور خداست

و فقط دوست خداست...!


 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|___͡͡͡ _▫_͡ ___͡͡π__͡͡ __͡▫__͡͡ _|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|___͡͡͡ _▫_͡ ___͡͡π__͡͡ __͡▫__͡͡ _|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

شهیدحافظه سلیمان شاهی


اعلام کرده بودن که راهپیمایی برائت از مشکرین

ممنوعه و حسابی هم تهدید کرده بودن . ولی حافظه ،

صبح خیلی زود بلند شد ، غسل شهادت کرد ، ساق بست و

مقنعه اش رو محکم کرد . می گفت : می خوام اگه تو خیابون زد

و خورد شد حجابم بهم نخوره. یه بازوبند از روی چادر به

بازوش زد که روش نوشته بود : انتظامات خواهران یه کتری بزرگ

هم برداشت تا تو راهپیمایی به حاجیا آب بده .

وقتی داشت می رفت بیرون بهم گفت : امروز اولین سالگرد

شهادت پسرم حسینه... همون روز رفت پیش حسینش و هیچ وقت

هم جسدش پیدا نشد  شهیده حافظه سلیمان شاهی

منبع : برگرفته از : میهمان خدا ، صفحه 95 و 97

دین وسیاست

همبستگی دین به سیاست به معنی وابستگی
دین به سیاست نیست ، بلکه به معنی
 وابستگی سیاست به دین است.