شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

اقا مصطفی : کجایند مردان بی ادعا

خواهرم!
سرخی خــــونم را
نزد سیاهی چادرتـ به امانتــ می گذارم،
پس امانت دار خوبی باش
::.. شهید مصطفی ردانی پور


سیب سرخ

مادامى که سیب با چوب باریکش به درخت متصل است
همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند,
باد باعث طراوتش میشود
آب باعث رشدش میشود
و آفتاب پختگی و کمال می بخشد

اما
به محض منقطع شدن از درخت
و جدایى از اصل,
آب باعث گندیدگی
باد باعث پلاسیدگی
و آفتاب باعث پوسیدگی
و ازبین رفتن طراوتش میشود
براى ما آدمها

تا وقتى در مسیر بندگى قدم بر میداریم
و دست و دلمان به ریسمان خدا گره خورده
هر اتفاقى در زندگى باعث رشد ما خواهدشد
و حتى زمین خوردن ها مون
و افتادنها مقدمه صعود وتعالى بزرگ روح مان میشود
و بر عکس وقتى از خدا دور باشیم
هر داشتنى فقر و هر فرازى فرودى عمیق است


شعر


زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم
بایداین بار به غوغای قیامت برسم


من به "قد قامت" یاران نرسیدم، ای کاش

لا اقل رکعت آخر به جماعت برسم

 

آه ،مادر! مگر از من چه گناهی سر زد

که دعا کردی و گفتی به سلامت برسم؟


طمع بوسه مدار از لبم ای چشمه که من

نذر دارم لب تشنه به زیارت برسم


سیب سرخی سر نیزه ست... دعا کن من نیز

این‌چنین کال نمانم به شهادت برسم

 

بازی


زیر سایه درخت مشغول بازی بودیم. یکی از بچه ها

چشمش به شیب سرخی افتاد که توی جوی آب افتاده بود

و داشت می گذشت. دست کرد سیب رو برداشت و بین

بچه ها تقسیم کرد. مسعود سهمش را نگرفت و گفت:

چون نمی دونم صاحبش راضی هست یا نه نمی خورم.

شهید مسعود کریمی مجد

منبع : زنگ عبور ص111