شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

عکس تکان دهنده

عکسی تکان دهنده!
نمی دانم با این عکس چه کنم!
با خنده این دخترک بخندم
یا با گریه مادرش بگریم!
بر بازیگوشی اش تبسم کنم
یا بر شهربازی اش اشک بریزم!
شما چه گویید؟

اللهم عجل لولیک الفرج

 سلام آقای خوبم....
دلم که از روزگاروطعنه هایش می گیرد ...
دلتنگی هایم را جمع می کنم یکجا،
بغض هایم را زیرِ لبخندِ تلخم پنهان می کنم،
اما غروبِ جمعه که می شود،
دلم فریاد می زند:
بس است! دیگر طاقت ندارم.
همین می شود که
اشک هایم بی وقفه شروع به باریدن می کند،
می گویم:
جدایی بس است ...
دوست دارم ببینمت ...
دلم می خواهد بیایی...
اما باز از بندِ گناهانم رها نمی شوم که نمی شوم.
آمدم بگویم، به دعاهایتان محتاجم ...
می خواهم بشوم همانی که می خواهی آقا قبولم میکنی؟



حق الناس

در عجبم از کسانی که هزاران گناه و


 حق_الناس می کنند ولی معتقدتد یک


 قطره اشک بر حسین ضامن بهشت آنهاست.!


مَدیــون اشکـــ هایش هستـــیم


♥●•٠·˙
دیــروز در آغــوش بــرادر بود ؛
امــروز تـــصویر بــرادر را در آغــوش دارد ..
مَدیــون اشکـــ هایش هستـــیم.

+ حنین؛
خواهر شهید مدافع حرم احمد محمد مشلب

دعای فرج


عکس و تصویر چندگاهیست دعای فرج را چند بار می خوانم تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد، ...

چندگاهیست دعای فرج را چند بار می خوانم 

تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد

هم اشکم بریزد

هم در جست و جویت باشم

هم سرپرستم باشی

کمی...خـــــــــــــــــــــــدا


دلم کـــــــــــمی خدا میخواد…
کمی سکـــــــــــوت…
کمی دل بریدن میخواد…
کمی اشک…
کمی بهت…
کمی آغوش آسمانی
کمی دور شدن از این آدمها…!

کمی رسیدن به خدا…

سلاح البکا


گاهی ابری ترین حالم همراه بابارانی ازسرشوق اغازمی شود
خدایا باران رحمت است ودرکمیل مولا امده است
وسلاح البکا
وسلاح مومن درپس اینهمه گرفتاری گناه ومعصیت
مگر غیرازابری شدن دل است که با بارش اشک باشد
 خدایا اشکم را نخشکان که خشکی چشم از قساوت قلب است

متوجه من شد


یکی از بچه ها می خواست سید را موقع نماز شب ببیند؛

برای همین شب ها راه می افتاد دنبالش تا موقع نماز

از دور تماشایش کند. بعد از چند شب که دنبال سید رفت،

گفت: دنبال سید می رفتم تا نماز شب خوندنش رو ببینم.

دست هایش را بالا برده بود و پشت سر هم این دعا را

می خواند «اللهم اجعل وفاتی قتلا فی سبیلک» و اشک تمام

صورتش را پوشیده بود. سید آن قدر این دعا را تکرار

کرد که من هم به گریه افتادم. داشتم از دیدن حالت

سید گریه می کردم که یک مرتبه متوجه من شد و دید

دارم نگاهش می کنم و اشک می ریزم. خیلی آرام بلند

شد و بدون این که چیزی بگوید از آن جا دور شد.

سردار شهید سید حمید میرافضلی

منبع : کتاب سید پا برهنه

نمیدانم


لحظاتم  سرشار از عشق , goleman1139لحظاتم  سرشار از عشق , goleman1139لحظاتم  سرشار از عشق , goleman1139

نمیدانم چه سری است که هرچه دست هابه آسمان نزدیک تر

می شود،اشک ها بیشتر به زمین میل می کند

و آنگاست که ناله ایی بر میخیزد..
ناله ایی که نه از جنس دنیا،بلکه دنیاسازاست...
«الّلهم عجّل لولیک الفرج»

بازاین دل هوایی شده


کلیه طرحها را میتوانید
با ذکر یک صلوت باز نشر دهید
التماس دعا

شهیدبابایی مدافع حرم


چیزی غیرازاشک برای عزیزانم
نمی تواند مرا ارام کند
از من می پرسند مگر از اقوامتان هستند
خیر نیستندولی بخاطر من وامثال من رفتند و
حال به ارزویشان رسیدند
وهنوز من زمینی هستیم
خدایا این اشک را از من نگیر که تحمل
دوری عزیزانم برایم مقدرونیست

عکس/

روحمان با یادش شاد
هدیه به روح بلندپرواز صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

خدایا

خدایا !
صدایم را می شنوی که خودت گفته ای
شنوایی "
ان الله السمیع البصیر
گاهی نه گریه آرومت میکنه
نه فریاد
ونه سکوت.....
آنجاست که با چشمانی خیس روبه آسمان میکنی ومیگویی:
الهی وربی من لی غیرک 
خداااااااایاتنهایم
 

اشک


بـــگذار تا ببینمش ، اکـنون که میرود .. !
ای اشـک .. !
از چه راهِ تـمـاشـا را گـرفـته ای .. !؟ ‌
‌. شادی روح شـهدا صـلوات اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدْ ﷺ وَ آلِ مُحَمَّدْﷺ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ

اشک

از میان اشک ها خندیده می آید کسی
خواب بیداری ما را دیده می آید کسی
با ترنم با ترانه با سروش سبز آب
از گلوی بیشه خشکیده می آید کسی . . .
اللهم عجل لوییک الفرج

دلخوشی


دلخوشی یعنی... امشب بخشیده بشی
مثل یه بچه ای شدم که باباش اونو
 از خونه بیرون کرده.بخاطر بی ادبی که کرده
خدایاکار من از بی ادبی گذشته است به
گناه رسیده وگناهانی که روحم رو اسیر خودش کرده
وحالا اون پسر اومده در خونه التماس میکنه
ببخشنش


اونقدر اشک میریزه که بابا هم دلش به حال
بچه می سوزه وراهش میده
خدایاتوکه افریننده این باباهستی ورئفت وهمه چیزت
از بابا وهر کسی روی زمین نفس میکشه اونقدر
زیادتره که به درک ما زمینیا نمیاد
منو ببخش همیشه غلط اضافی کردم

اشک نیاز





دل را برای آمدنت فرش کرده ام

بشتاب!ای امید دل بی قرارمن!
دست دعا و اشک نیاز ظهور تو
کی مستجاب میشود این انتظار من!!!

کربلا


مےگفـتـند :
کــربـلـا از عمـر آدم حـساب نـمےشـود . . .
بـیـن الـحــرمـیـن را بآ اشـک قـدم مےزدم
 و الـتـماسـش مےکـردم:
بـیـا از تمـآم عـمـرم بـگـذر
و
تـنـها ایـن چـنـد روز را بـه حسـاب عـمـرم بـنـویـس
http://www.ammarname.ir/node/115284

نفس گرم

دوباره با نفس گرم یار خواهم رفت
به سوی منزل آن بیقرار خواهم رفت
بسوی مستی چشمان منتظر با اشک
به پیشواز نگاه نگار خواهم رفت

خانه خرابم نکنی


به امید آمده ام ، خانه خرابم نکنی

همه کردند جوابم ، تو جوابم نکنی

بارها آمدم و باز مرا بخشیدی
با کلام برو این بار خطابم نکنی

همه هستی من این قطرهء اشک است خدا
وای اگر رحم بر این چشم پرآبم نکنی

به ثوابی که ندارم چه امیدی بندم
آب چون نیست ، طلبکار سرابم نکنی


به گمان همه من بندهء خوبی هستم
پیش چشم همه عاری ز نقابم نکنی


آبرویم همه این است شدم عبد حسین
وای اگر نوکر این خانه حسابم نکنی


من که یک عمر شدم نوکر شش ماههء او
جلوی حرمله اِی کاش عتابم نکنی


گر قرارست بسوزم ، بزن آتش اما
جلوی قاتل ارباب عذابم نکنی.

حوصله خوندن نداری زودی ازش بگذر


 ♥•٠·
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﺎﻧﺰﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﯼ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﺭﺍ

 ﺳﺎﻟﻢ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ

 ﺻﺪﺍﻡ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ

ﺑﺮﻭﺩ . ﭘﯿﮑﺮ ﭘﺎﮎ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﺭﺍ ﺳﻪ ﻣﺎﻩ ﺩﺭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ

ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻧﺸﻮﺩ، ﻭﻟﯽ ﺟﺴﺪ ﺳﺎﻟﻢ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ .
ﺣﺘﯽ ﺭﻭﯼ ﺟﺴﺪ ﭘﻮﺩﺭﻣﺨﺼﻮﺹ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﺟﺴﺪ ﺭﯾﺨﺘﻨﺪ
ﮐﻪ ﺧﺎﺻﯿﺘﺶ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ

ﻫﺎﯼ ﺟﺴﺪﻫﻢﺍﺯﺑﯿﻦ ﻣﯽرﻓﺖ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯﻫﻢ ﺟﺴﺪ ﺳﺎﻟﻢ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ

ﻭﻗﺘﯽ ﮔﺮﻭﻩ ﺗﻔﺤﺺ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﯼ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ

ﺳﺮﻫﻨﮓ ﻋﺮﺍﻗﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﺁﻧﺠﺎﺣﻀﻮﺭﺩﺍﺷﺘﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩﻩ ﻭﮔﻔﺘﻪ:ﻣﺎ

ﭼﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺭﺍﮐﺸﺘﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭﺷﻬﯿﺪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪﻣﻮﻗﻊ ﺩﻓﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ
 ﺣﺎﺝ ﺣﺴﯿﻦ ﮐﺎﺟﯽ ﺑﻪ ﻣﻦﮔﻔﺖ:ﺷﻤﺎﻣﯽﺩﺍﻧﯿﺪﭼﺮﺍﺑﺪﻥ ﺍﻭﺳﺎﻟﻢ ﺍﺳﺖ
  ﮔﻔﺘﻢ : « ﺍﺯ ﺑﺲﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ . »

ﻭﻟﯽ ﺣﺎﺝ ﺣﺴﯿﻦ ﮔﻔﺖ:«ﺭﺍﺯ ﺳﺎﻟﻢ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺩﺭﭼﻬﺎﺭ ﭼﯿﺰﺍﺳﺖ

ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺐ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺗﺮﮎ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ؛ ﻣﺪﺍﻭﻣﺖ ﺑﺮ ﻏﺴﻞ ﺟﻤﻌﻪ

ﺩﺍﺷﺖ؛ ﺩﺍﺋﻤﺎﺑﺎﻭﺿﻮﺑﻮﺩﻭﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ

ﻣﯽ ﺷﺪﻣﺎﺑﺎﭼﻔﯿﻪ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﺷﮑﻤﺎﻥ ﺭﺍﭘﺎﮎ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭﻟﯽ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎ

ﺩﺳﺖ ﺍﺷﮑﻬﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﻣﯽ ﻣﺎﻟﯿﺪ ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻨﮑﻪ

ﺟﻤﻌﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺁﺏ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩﻧﺪ،ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺁﺏﺭﺍﻧﻤﯿﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ

ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺴﻞ ﻧﮕﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﺷﺖ . »ﺷﻬﯿﺪ ﺷﻔﯿﻌﯽ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 81 ﺩﺭ ﮔﻠﺰﺍﺭ
 ﺷﻬﺪﺍﯼ ﻗﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺷﺪ.

اشک


اجـازه ... ! اشک سه حرف ندارد

اشـک خیلی حرف دارد!!!*

یا مهدی عج


مهدی جان:

میگن که پُشت سر مسافر آب بریزی زود برمیگرده
ولی خدا وکیلی اشک هام که از آب زلال تره
پس چرا برنمی گردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


اَللّهمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج…


●●●▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬●●●
اللًّهُـ‗_‗ـمَ صَّـ‗_‗ـلِ عَـ‗_‗ـلَى مُحَمَّـ‗_‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗_‗ـَد و عَجِّـ‗_‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗_‗ـم ●●●▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬●●●

اشک



از دو چشم سوال می پرسم
که چرا اشک در نمی آید؟
او به طعنه جواب خواهد داد :
آخر این چاه خشکیده است... سر خود را به زیر انداز
سر خود را به حکم محکومی می تکانم ...
به زیر اندازم ...
حال که خوب فهمیدم چه بلایی بر سر دلم آمده؛ اشک ریزان به راه اندازم ...
اشک فرصت نمیدهد این بار ،
تا که صحبت کنم با او ...
با خدایی که خوب میداند؛
علت درد دستانم ... علت زخم حنجره ام و
علت خشکسالی چشمانم!!...

گل می دهم

 44

گل می دهم به بوی بهاری که میرسد
چشمم به در به دیدن یاری که می رسد

تکرار می شود غزل انتظار من
هرشب به نامه آینه داری که می رسد

بغض هزار پنجره را اشک می شوم
در تار و پود نغمه ی تاری که می رسد

فردا تبی دوباره به خورشید می دهد
از آسمان تیره شراری که می رسد

روشن ز ایه های خدا می شود زمین
در برق ذوالفقار سواری که می رسد