شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

آنان که علی را دوست نمی دارند

روزی با برادرش به دیوار کعبه تکیه داده بود .

نشسته بودند و صحبت می کردند .

پیرمردی آمد و به پیامبر سلام کرد و گفت :

 

سلام بر تو ای رسول خدا .
پیامبر جواب سلامش را دادند .
آن پیر گفت :
یا رسول الله برای من دعا کنید تا خدا از سر

 تقصیر من گذشته و مرا عفو نماید .
پیامبر در پاسخ به او فرمدند :
تا توبه نکرده و آن کاری باید انجام دهی را

انجام ندهی خداوند از تو نخواهد گذشت .
آن پیر خداحافظی کرد و رفت .
پیامبر کرم به برادر خویش حضرت علی علیه السلام فرمودند :
علی جان ! آیا این پیر را شناختی ؟
امیرمومنان عرض کردند :
نه یا رسول الله اورا نشناختم اما که بود که

وقتی دیدمش  حس خوبی نسبت به او نداشتم .
پیامبر فرمودند : علی جان این پیر شیطان بود .

امیر مومنان تا این مطلب را شنیدند به

سمت شیطان حمله ور شده و او را به

زمین زده و فرمودند : تو را خواهم کشت .
شیطان گفت : یا علی ! خداوند مرا تا روز قیامت

مهلت داده است پس تو هم مرا نمکیشی فقط مهلت

 می خواهم تا جمله ای به تو بگویم و آن اینکه

 من تو را دوست دارم. سپس شیطان گفت :

یا علی هرکس تو را دوست نداشته باشد بداند که

در شب انعقاد نطفه اش من با پدرش شریک بوده ام .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد